کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هیچ شگفتی ز هر چه هست بعالم
    نیست عجیب‌تر ز چشم خیره آدم
    می‌خورد از روزگار نیش پیاپی
    باز طمع زو کند بنوش دمادم
    هر چه کم آری ز دهر خواهی از و بیش
    هیچ نیابی که کرده بیش تراکم
    ماتم یاران نکرد عیش ترا تلخ
    عیش ندیدی که بود قاصد ماتم
    جمع کنی مالها بعمر و نبینی
    بهره از آن جز و بال و حاصل جز غم
    جمع تو کردی برنج و خورد براحت
    آنکه نبودت بهیچ زخمی مرهم
    هیچ نگوید که خواجه مرده و از وی
    بهر من اسباب زندگیست فراهم
    هیچ نیاری بیاد آنکه ترا چیست
    حاصل هستی عمل چو گشت مجسم
    هیچ ندانی که آدمی بحقیقت
    چیست که بر ماسوا سر است و مقدم
    رتبه خود را گرفت هر چه ز هستی
    بهره در آمد چه آشکار و چه مبهم
    بر اثر خود بوند انجم و افلاک
    بر قدم خود روند اشهب و ادهم
    اینهمه باشد ولی شگفت‌تر از نقش
    فکرت نقاش بین و حکمت اسلم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha