صفت اول خوف است و آن عبارت است از: دل سوختن و متألم بودن به سبب تشویش رسیدن به ناخوشی که تحقق آن محتمل باشد و تألم از تشویش امری که یقین باشد حصولش یا مظنون باشد اگر چه آن را خوف نگویند ولیکن آن نیز از ضعف نفس و موجب هلاکت است در ضمن خوف مذکور می شود.
و فرق بین خوف و جبن آن است که در جبن، الم و دل سوختن ضروری نیست پس کسی که شب در خانه تنها نمی خوابد جبن دارد و خوف ندارد، زیرا که تا در آنجا نخوابیده المی ندارد.
و بدان که خوف بر دو قسم است: یکی خوف ممدوح و مستحسن، و آن خوف از خدای و عظمت او از گناه خود است که ضد امن از مکر خداست، و در بیان صفت دوم مذکور خواهد شد.
دوم: خوف مذموم، و این قسم است که از جمله مهلکات است و مراد در این موضع، این قسم است و این قسم از خوف، نتیجه صفت جبن است.