و مخفی نماند که هر گناه صغیره به سبب یکی از پنج چیز کبیره می شود:
اول: اصرار بر آن کردن، یعنی مکرر مرتکب آن شدن.
دوم: حقیر شمردن آن، زیرا هر گناهی را که اندک شماری نزد خدا عظیم می شود.
و در حدیث وارد است که «مومن هر گناهی را که کرده آن را مانند کوهی می بیند که بر بالای سر او باشد و ترسد که بر او افتد و منافق گناه را مثل مگسی بیند که بر بینی او نشیند پس آن را بپراند» و از حضرت پیغمبر مروی است که «بپرهیزد از محقرات از گناهان، که آنها آمرزیده نشوند عرض کردند که محقرات گناه کدام اند؟ فرمود که آن است که مردی گناهی کند و بگوید خوشا به حال من اگر غیر از این گناهی نداشتم».
سوم: شاد شود به کردن آن و قدرت یافتن بر فعل آن مثل اینکه کسی مسلمانی را خجل سازد یا مغبون کند یا او را ایذایی برساند و بگوید: دیدی او را چگونه رسوا کردم یا خجل ساختم یا مغبون نمودم و به این، دلشاد باشد و چنین کسی مثل کسی است که دوایی به جهت دفع مرض او به او بدهند او آن را بریزد و شادی کند که دیدی چگونه از خوردن آن فارغ شدم.
چهارم: گناهی را بکند و آن را بدون جهت شرعی اظهار کند در نزد کسی که مطلع نیست.
پنجم: آن شخص گناهکار کسی باشد که مردم به او اعتماد داشته باشند و پیروی آن کنند و او گناه صغیره کند مردم بر آن مطلع شوند و وقع آن گناه در نظر ایشان کم شود مثل اینکه شخص عالمی لباس ابریشم بپوشد یا مسخرگی کند، یا در مجمع معصیت بنشیند و امثال اینها.