بدان که شواهد کتاب و سنت، صریح در این است که خداوند سبحان بندگان خود را دوست دارد و آن دو نوع است: یکی دوستی عام که او را نسبت به جمیع مخلوقات از حیثیت اینکه همه از آثار آن ذات مقدس اند و یکی دوستی خاص، همچنان که از آیات و اخبار مستفاد می شود که خدا را نسبت به بعضی از بندگان نظر خاص و محبت مخصوصی است که با دیگران آن نظر و محبت را نمی دارد و این معنی محبت، نه میل قلبی است به موافق ملایم همچنان که در محبت به بندگان، زیرا این در حق خدا غیر متصور است بلکه مراد، تحقق آثار محبت است.
پس مراد از دوستی خدا بنده غیر عاصی را این است که پرده از پیش دل او بر می دارد و جمال خود را به دیده دل او می نماید و او را توفیق وصول به بساط قرب خود عطا می فرماید و خانه دل او را از غیر خود می پردازد و موانع وصول به او را از راه او پاک می سازد: «ذلک فضل الله یوتیه من یشاء» و علامت بنده محبوب خدا آن است که او خدا را دوست داشته باشد و او را بر همه محبوبهای خود اختیار کند و ببیند که اسباب توفیق و سعادت او باطنا و ظاهرا مهیا شود، و از معاصی او را باز می دارد و چون از یاد خدا غافل می شود امری حادث می کند که او را به یاد خدا می اندازد و چون میل دنیا می کند او را به محنتی گرفتار می کند که رغبت او از دنیا کم می شود و او را به غیری وانمی گذارد، بلکه امر ظاهری و باطنی و پنهانی و آشکار او را خدا خود انجام می دهد و همه هموم او را یک هم می کند و دل او را از دنیا سرد می سازد و او را از مردم بیگانه می گرداند و لذت مناجات خود را به او می چشاند.