اما نوع اول: یعنی دزدان، بعضی از ایشان که اجتماعی دارند که با یکدیگر متفق می شوند و بر سر راههای مسلمانان رفته قطاع الطریق هستند و بعضی دیگر متوسل می شوند به سلاطین و وزراء و حکام و صدور، و ملازمت اعاظم را وسیله ظلم و تعدی بر رعایا می سازند و از مال ایشان می خورند و جمعی دیگر که از مال مردم به این انواع بهره ندارند، تدبیرات می کنند، مثل نقب کندن و کمند انداختن و کیسه بریدن و داخل خانه ها شدن و امثال اینها.
اما نوع دوم: یعنی گدایان نیز چند صنفند: بعضی خود را کور، یا مفلوج، یا مریض می نمایند یا آنکه طفلی را بر سر راهها به طریق میت می خوابانند و بعضی گریه و زاری را شعار خود می کنند و طایفه ای اصرار و ابرام را پیشنهاد خود می سازند و جمعی به کارهای عجیبه و سخنان غریبه، بازار گدائی خود را رونق می دهند چنانچه بعضی به مسخرگی و سخنان خنده آمیز گفتن و طایفه ای به تقلید مردم و برخی به خوش آمدگوئی و تملق و چرب زبانی و گروهی به شعبده بازی مدارا می کنند و جمعی دیگر به قصه خوانی و قلندری و طایفه ای به خواندن شعرهای لطیفه یا کلام مسجع به صوت حسن و غنا، از طعمه مردم منتفع می شوند و از این قبیل اند خوانندگان و مغنیان و بعضی دیگر ریا و شید و تسبیح بزرگ دانه و جامه پشمینه و ذکر را وسیله گذران خود می سازند و بعضی درس خواندن و در مدرسه نشستن، یا تعزیه خوانی یا پیشنمازی را مایه گدائی خود قرار می دهند و صنفی دیگر خود را طبیب یا جراح یا کحال نامیده، پاره ای حشیشها و گیاههای بی فایده را بر دور خود می چینند، و بعضی از معجونها می سازند، و زنان و بی عقلان را به آن فریب می دهند و قسمی دیگر خود را در معرض رمالی و منجمی و فال گیری و دعا نویسی و تعبیر خواب کردن در آورده اند و نوعی دیگر که زبان سخن گوئی دارند خود را در معرض واعظی در می آورند و طامات و طرهات برهم می بافند و غیر اینها از اصناف گدایان که هر یک طوری را وسیله خوردن مال مردم ساخته و تمام زندگانی خود را صرف نوعی از حرف گدائی نموده اند و از مبدأ و معاد، و مقصود آفرینش و ایجاد غافل اند.