بدان که همچنان که از برای دهنده عطایا، آدابی است که مذکور شد، از برای فقیر نیز آدابی چند است:
اول: آنکه آنچه را گرفت در آن اسراف نکند و به غیر مصارف ضروریه نرساند و حبس نکند.
دوم: آنکه شکر خدا را کند و حق آن شخص دهنده را نیز بشناسد، و او را دعا و ستایش کند.
حضرت صادق علیه السلام فرمود: «خدا لعنت کند کسانی را که سد راه خیر می کنند شخصی عرض کرد که کیانند؟ فرمود: مردی است که کسی به او نیکی کند و او کفران نعمت او را کند و این باعث شود که آن شخص به دیگری نیکی نکند».
سوم: آنکه هر چه به او بدهند حقیر نشمرد و مذمت کسی را که داده است نکند و اگر بر عیبی از او مطلع شود بپوشاند و اگر به او چیزی ندهد بد او را نگوید، و ملامت او را نکند.
چهارم: آنکه از مالی که حرمت داشته باشد و شبهه ناک باشد اجتناب نماید پس از کسی که مال او حلال نیست، یا بیشتر مال او حرام است، یا از حرام احتراز نمی کند چیزی قبول نکند.
پنجم آنکه زیادتر از قدر ضرورت و احتیاج را قبول نکند.
ششم آنکه علانیه و بر ملأ سوال نکند، به خصوص از کسی که اگر نخواهد بدهد خجالت کشد.
هفتم آنکه علما و پرهیزکاران از قبول رکوه و صدقه، تا مضطر نگردند امتناع نمایند هشتم آنکه امثال این اشخاص، چیزی را که بگیرند آشکار نکنند تا شرف و مروت ایشان ضایع نگردد مگر اینکه غرض از اظهار، شکرگزاری و صدق و بیان بندگی و فروتنی خود باشد، هر کس به نیت خود می رسد.
دوم خمس: دوم از عطاهای واجبه، خمس است که مال سادات عالی درجات است، چون خداوند عالم این طایفه والامقام را به جهت نسبت به سید انام، از سایر خلایق ممتاز گردانیده، ذلت گرفتن زکوه را که او ساخ مردم است بر آنها نپسندید و از اموال مخصوصه، حصه ای برای ایشان مقرر فرموده تا از فقر و فاقه خلاص گردند پس فرمود: «و اعلموا انما غنمتم من شییء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل ان کنتم آمنتم بالله و ما انزلنا علی عبدنا یوم الفرقان» خلاصه معنی آنکه «بدانید که هر نفعی که به شما عاید می شود خمس آن مال خدا و پیغمبر و ذوی القربی و ایتام و مساکین و ابن السبیل سادات است باید آن را به ایشان برسانید اگر ایمان آورده اید به خدا و آنچه به بنده خود نازل کرده ایم و به روز قیامت» و از این آیه مبارکه مستفاد می شود که هر کس خمس خود را ندهد از اهل ایمان نیست و به کتاب خدا نگرویده است پس لازم ایمان، آن است که آدمی در دادن خمس، کوتاهی نکند و ذریه پیغمبر خود را محتاج نگذارد.
حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «شفاعت من حقی است ثابت از برای هر که ذریه مرا اعانت کند به دست و زبان و مال» و فرمود که «چهار نفرند که من در روز قیامت شفاعت ایشان را خواهم کرد، اگر چه گناه اهل دنیا را داشته و آورده باشند: کسی که اکرام کرده باشد ذریه مرا کسی که حوایج ایشان را برآورده باشد کسی که سعی از برای ایشان کرده باشد در وقتی که مضطر باشند کسی که ایشان را به دل و زبان دوست داشته باشد» و مروی است که «چون روز قیامت شود، منادی از جانب پروردگار ندا می کند که ای خلایق خاموش باشید که محمد صلی الله علیه و آله و سلم می خواهد تکلم کند پس همه مردم خاموش می گردند پس آن حضرت می گوید که ای مردمان هرکس که او را بر ذمه من منتی و نعمتی باشد برخیزد تا من تلافی آن را بکنم خلایق گویند: یا رسول الله ما را چه منت و نعمتی بر تو است؟ بلکه منت و عطا، خدا و رسول او راست بر ما آن حضرت گوید: هر که با ذریه من نیکوئی نموده، و رانده ایشان را جای داده، و گرسنه ایشان را سیر کرده، و یا برهنه ایشان را پوشانیده، برخیزد تا من تلافی آن را کنم پس قومی که این کار را کرده باشند برخیزند پس از جانب خدا به حضرت رسالت پناه خطاب آید که پاداش ایشان را به تو واگذاشتم، ایشان را در هر جای از بهشت که خواهی جای ده پس آن حضرت ایشان را در وسیله، که از منازل آن حضرت است جای دهد».
و از آنچه در زکوه مذکور شد بعضی از آداب و شرایط خمس نیز دانسته می شود.
و باید کسی که خمس می دهد نهایت اجتناب از منت و ایذاء و بزرگ شمردن آن بکند و نهایت فروتنی از برای سادات کند نه اینکه مانند بعضی از لئیمان روزگار که اگر گاهی، قلیلی از خمس را اخراج کنند، و به صد درشتی و ناخوشی تسلیم سید محتاجی نمایند، پندارند که او را خریده بلکه آفریده اند غافل از اینکه همه ملک و مال جهان، بلکه جمله عالمیان به طفیل وجود جد بزرگوار ایشان به وجود آمده و ارزاق کافه انام از فیض وجود آبای بزرگ ایشان در عالم، متواتر و امطار و برکات سماوات به آبروی اجداد امجاد ایشان بر کشتزار اهل زمین، متقاطر است.