کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کلک قضا نوشت چو دیوان فاطمه
    دست قدر گرفت گریبان فاطمه
    مامش خدیجه چون به بهشت برین شتافت
    شد آشکار گریهٔ پنهان فاطمه
    بابش نبی چو عالم فانی وداع کرد
    خاموش گشت شمع شبستان فاطمه
    زوجش علی چو خانه نشین شد پس از نبی
    پژمرده گشت گلبن بستان فاطمه
    شرمنده گشت خاذن گنج دو دیده اش
    گوهر ز بسکه ریخت به دامان فاطمه
    از آتش فراق، تن و جان او گداخت
    جان ها شود فدای تن و جان فاطمه
    باله سزاست کز زن و مرد جهان تمام
    سازند جان خویش به قربان فاطمه
    فردا که آفتاب قیامت کند طلوع
    دارند خلق چشم، به احسان فاطمه
    هر کس که نام فاطمه را بشنود یقین
    سوزد دلش به حال پریشان فاطمه
    « ترکی » ز راه صدق و صفا و ادب زده است
    دست ولا به دامن احسان فاطمه
    یا رب به حق فاطمه و آل اطهرش
    او را شمر یکی ز غلامان فاطمه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha