کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای شهیدی که لب تشنه بریدند سرت را!
    سوختند از پی یک قطرهٔ آبی جگرت را
    گر چه خواندند به مهمانیت از شهر مدینه
    کوفیان از چه بریدند لب تشنه سرت را
    طایر باغ جنان بودی و، با سنگ شقاوت
    بشکستند به هم دوزخیان، بال و پرت را
    نه شکستند همین صدر تو را از سم اسبان
    که شکستند دل مادر و جد و پدرت را
    کوفیان از پدرت شرم نکردند و بریدند
    با دم تیغ ستم، رشتهٔ عمر پسرت را
    لعن حق باد بر آن طایفهٔ زشت نهادی
    که نمودند خم از مرگ برادر کمرت را
    کاش از کرب و بلا قاصدی از مهر رساندی
    در نجف نزد علی ساقی کوثر خبرت را
    کی علی یک نظر ازلطف سوی کرب و بلا کن!
    غرق در خون بنگر پیکر شمس و قمرت را
    کاش در آن دم آخر که ز تن، رفت روانت
    مادرت بود که بستی ز وفا چشم ترت را
    ترسم ای خسرو خوبان! که برد «ترکی» مسکین
    به لحد همره خود آرزوی خاک درت را
    روز و شب، پیشهٔ او نیست بجز نوحه سرایی
    ناامید از سر کویت منما نوحه گرت را
    از تو آن روز که بر فرق نهی تاج شفاعت
    چشم دارد که ز وی باز نگیری نظرت را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha