کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا سایهٔ تو بود پدر جان به سر من
    روشن شب تاریک بدی در نظرم من
    دامان تو آرامگهم بود شب و روز
    تو رفتی و از هجر تو خون شد جگر من
    اکنون به رخم شمر زند سیلی بیداد
    رحمی نکند بر من و، بر چشم تر من
    من مرغ خوش الحان گلستان تو بودم
    گردون، زچه بشکست ز کین بال و پر من
    من طفلم و اندوه فراق تو گران است
    از بار غم هجرتو خم شد کمر من
    ای کاش! برون نامده بودم ز مدینه
    یا کاش به کوفه نفتادی گذر من
    تا کرب و بلا همسفرم بودی و اکنون
    تا شام بود شمر و سنان، همسفر من
    دشمن بردم از سر کویت به اسیری
    آیا که رساند به تو روزی خبر من
    در سینه دلم خون شده از هجر، دمادم
    خونابه روان است ز راه بصر من
    من رفتم و ترسم که ز هجر تو بمیرم
    آگه شوی آندم که نباشد اثر من
    «ترکی» رگ خون از بصر خلق گشاید
    این نظم جگرسوز تر از نیشتر من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha