ترکی شیرازی
فصل سوم | سوگواری ها
شمارهٔ ۹۷ - نظم جگر سوز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا سایهٔ تو بود پدر جان به سر من روشن شب تاریک بدی در نظرم من دامان تو آرامگهم بود شب و روز تو رفتی و از هجر تو خون شد جگر من اکنون به رخم شمر زند سیلی بیداد رحمی نکند بر من و، بر چشم تر من من مرغ خوش الحان گلستان تو بودم گردون، زچه بشکست ز کین بال و پر من من طفلم و اندوه فراق تو گران است از بار غم هجرتو خم شد کمر من ای کاش! برون نامده بودم ز مدینه یا کاش به کوفه نفتادی گذر من تا کرب و بلا همسفرم بودی و اکنون تا شام بود شمر و سنان، همسفر من دشمن بردم از سر کویت به اسیری آیا که رساند به تو روزی خبر من در سینه دلم خون شده از هجر، دمادم خونابه روان است ز راه بصر من من رفتم و ترسم که ز هجر تو بمیرم آگه شوی آندم که نباشد اثر من «ترکی» رگ خون از بصر خلق گشاید این نظم جگرسوز تر از نیشتر من ترکی شیرازی