کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پدر زهجر تو کاهیده چون هلال تنم
    خوشا دمی که به ماه رخت نظاره کنم
    زکربلای تو بویی گرم رسد به مشام
    هزار بار بود به زنافهٔ ختنم
    از آن زمان که ز آغوش تو جدا گشتم
    هنوز بوی تو آید ز چاک پیرهنم
    تو خفته ای به دل خاک، با تن صد چاک
    من از فراق تو حیران زکار خویشتنم
    من از کجا و مدینه کجا و شام کجا؟
    فلک برای چه آواره کرد از وطنم
    زبعد قتل تو ای خسرو سلیمان جاه!
    زمانه کرد گرفتار ظلم اهرمنم
    به راه شام نبودی ببینی ای بابا!
    که خصم، گردن و بازو ببست با رسنم
    سواره ناقهٔ عریان، به کوچه های دمشق
    به حال زار کشاندند بین مرد و زنم
    به شام آی و مرا از قفس رهایی بخش
    تو گلشن من و من عندلیب آن چمنم
    زخاک، روز قیامت، چو سر برون آرم
    هنوز بوی فراق تو آید از کفنم
    چو آب دیدهٔ «ترکی» به آتش دل ریخت
    فرو نشاند در این بزم، شعلهٔ سخنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha