کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فلک ز ماتم زینب مگر خبر دارد
    و گرنه جامهٔ نیلی چرا به بر دارد؟
    خبر ز حال سکینه ندارد آن طفلی
    که صبح و شام، به سرسایهٔ پدر دارد
    کباب می شود از گریهٔ سکینه دلم
    که طفل کشته پدر، گریه اش اثر دارد
    رباب مادر اصغر ز تشنگی پسر
    دل فگار و، لب خشک و، دیده تر دارد
    چو گشت سنبل اکبر ز خون شقایق رنگ
    چو لاله ما در او داغ بر جگر دارد
    به راه شام به زینب دگر چها گذرد
    که هیجده سر ببریده همسفر دارد
    ز ترس شمر، سکینه چو بید، می لرزد
    به دل هراس، از آن شوم بدسیر دارد
    به شام عابد محنت قرین، دوا و غذا
    ز آه نیم شب و، گریهٔ سحردارد
    فلک خراب شوی دختر امیر عرب
    ز داغ لاله رخان: اشک در بصر دارد
    ستاده دختر خیرالنسا به بزم یزید
    دلی فگار و نگاهی به طشت زر دارد
    دلا به آل پیمبر مکن ز گریه دریغ
    که هر چه گریه کنی، اجر بیشتر دارد
    برای بی کسی آل مصطفی «ترکی»
    مدام دامنی از اشک، پر گهر دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha