کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گرفت مشک وروان گشت آن خلاصهٔ ناس
    هژبر بیشهٔ مردی و مردمی عباس
    رساند جنگ کنان خویش را به شط فرات
    نمود مشک پر از آب، آن سپهر اساس
    قدم نهاد برون تشنه لب، ز شط فرات
    نمود حمله بر آن کافران حق نشناس
    کشید تیغ و، رجز خواند و، حمله کرد چو شیر
    ز هم سپاه عدو را درید چون کرباس
    ز بسکه بر زبر هم فتاده بود قتیل
    زمین معرکه گفتی مگر نمود آماس
    ز ضرب بازوی او پر دلان لشکر را
    فتاد لرزه بر اندامشان ز بیم و هراس
    ز بسکه بر بدن زخم تیر و نیزه رسید
    ازآن گروه بد آیین بدتر از خناس
    بریده دست و، بدن چاک چاک و، خالی مشک
    ز صدر زین، به زمین خورد آن خلاصهٔ ناس
    کنارشط، لب تشنه سپرد جان اما
    گرفت از کف ساقی کوثر آب، عباس
    ز قتل حضرت عباس « ترکیا » شب و روز
    بریز اشک و ببر کن ز غم، سیاه لباس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha