کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سحرگاهان که بگشاده در دوست

    تمنا برد ما را تا بر دوست

    درآن تاریک شب دیدیم روشن

    ز نور حق همه پا و سر دوست

    تجلی زار شد طور دل ما

    ز خورشید جمال انور دوست

    فلک بنشاندش بر سر غباری

    که برخیزد ز خاک کشور دوست

    مگو از نافه کان قدری ندارد

    بپیش طره چون عنبر دوست

    حکیما لب ببند از جوهر و کان

    که هست از کان دیگر جوهر دوست

    چه گوهرها که در راهش فشاندم

    چو نور از بهر دیده گوهر دوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha