به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
اکنون که بطره ات اسیرم
هر دم چه زنی زغمزه تیرم
آزادم و بنده رخ تو
صیادم و در کفت اسیرم
خورشید برد ز اخترم نور
هرچند که ذره و حقیرم
باخاک یکیست گنج قارون
پیش من اگر چه بس فقیرم
خاطر ندهم بهر نگاری
تا نقش تو هست در ضمیرم
درخلد برین حرام باشد
بی لعل تو انگبین و شیرم
خمار ازل سرشته چون نور
از باده مهر تو خمیرم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.