کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیا ای از رخت چشم بدان دور

    مکن از خویش نیکان را تو مهجور

    کنون کز ساغر عشرت شدی مست

    چنین ما را بغم مگذار مخمور

    ز رویت چشم هرگز برنداریم

    که ما را در نظر هستی تو منظور

    توان مستور مهرت داشت در دل

    اگر ماندی می اندر شیشه مستور

    مرا مستی ز لعل و چشم ساقیست

    نه از جام بلور و آب انگور

    دلی دیگر نمی بینم در این شهر

    که نبود از غم هجر تو مسرور

    ز رویت تافته تا نور نوری

    تجلی زار گشته عالم از نور

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha