کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گریه عاشقان سحر باشد

    که سحر گریه را اثر باشد

    حالت عاشق این بود جاوید

    که لبش خشک و دیده تر باشد

    راز عشقش چه جوئی از عقلا

    عاقل عشق بی خبر باشد

    عقل با عشق هم ترازو نیست

    سنگ این دیگر آن دگر باشد

    هیچ برجا ز عقل نگذارد

    هرکجا عشق در گذر باشد

    اینقدر طاقتش کجاست که عقل

    ناوک عشق را سپر باشد

    عشق مغز است و عقل همچون پوست

    پوست از مغز بهره ور باشد

    تا بود نور عشق منظورش

    سوی عقلش کجا نظر باشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha