بخواب اندرون دید کز باختر
یکی لشکر گشن بسیار مر
مر او را پذیره براه آمدند
بنزدیک او کینه خواه آمدند
گرفته ز هر جانبی راه را
ببسته ز هر سو گذرگاه را
بدانجا زراتشت چون بنگرید
یکی لشکر دیگر آمد پدید
همی تاختند از سوی نیمروز
همه جنگ ساز و همه کینه توز
نهادند شمشیر در یکیگر
هزیمت شد آن لشکر باختر
چو زین گونه یزدان نمودش بخواب
نگه کن به تعبیر و پاسخ بیاب