کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سینه پر ناله و لب خاموش است

    بر زبان قفل و دلم در جوش است

    خود گر افلاک و گر عنصر خاک

    همه را بار غمش بر دوش است

    آن یک از شوق شب و روز برقص

    وین یک از جام می اش مدهوش است

    برهش بسته کمر چون جوزا

    هرچه کوکب بفلک منقوش است

    اختران چنگ زنان چون ناهید

    محفل آراسته نوشا نوش است

    مهر بگداختهٔ آتش او است

    که بسر در طلبش درگوش است

    ماه آورده کلف بر رخسار

    کز غمش خون بدلش در جوش است

    مه نو پیش خم ابرویش

    حلقهٔ بندگیش در گوش است

    قطب را کز حرکت افتاده

    داده جامی ز ازل بی هوش است

    خاکیان را همه از جلوهٔ او

    شاهدی در برو هم آغوش است

    دارد اسرار برندان پیوند

    گرچه زاهد صفت ازرق پوشست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha