به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
صبحگاهان بسوی خانهٔ خمّار شدم
سرکشیدم دو سه پیمانه و از کار شدم
نور آن مهر زهر ذره نمودارم شد
که اناالحق شنوا از در و دیوار شدم
چنگ در دامن دلدار زدم دوش بخواب
بود دستم بدل خویش که بیدار شدم
آب هر روی جمیلی و جمالش نم و یم
عکس او بود هر آنی که بدویار شدم
هر خم زلف که بر گونهٔ گلگونی بود
دام صیّاد ازل بود گرفتار شدم
شیشهٔ باده بده تا شکنم شیشه نام
بیخودم کن که ملول از سرودستار شدم
سالها بود که اسرار بمارخ ننمود
شکرللّه که دگر محرم اسرار شدم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.