کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از مژه گرچشم مستت دست در خنجر زده

    نیست بد مستی عجب زان مست کان ساغر زده

    برزده آن آتش طلعت بفردوس نعیم

    طاق ابروحسنش از خورشید بالاتر زده

    ابروی او آبروی ماه نو را ریخته

    شمع از آزرم رویش خویش بر آذر زده

    خط بطلان زان قد چون نیشکر کلک قدر

    برالفهای قد سیمین بران یکسر زده

    ای بت چین تیر مژگانت خطا هرگز نرفت

    چون خور آسان گرچه در هر لحظه نیرت پرزده

    مشت خاکی را نباشد دلربائی اینهمه

    کیست این یارب ز روی گلرخان سر بر زده

    آنهمه غوغا که در محشر شود نبود عجب

    شورش از سودای زلفش در سر محشر زده

    در فلک خرگاه مهر از ماه بالاتر زنند

    وین هلال ابرویش از مهر و مه برتر زده

    طوطی گویای اسرارم شکرریزی کند

    گوئی از نوش لبت منقار در شکر زده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha