کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوش بگوشم رساند نکتهٔ غیبی سروش

    غبغب ساقی ببوس قرقف باقی بنوش

    در همه جا با همه دیده بدلدار دوز

    از غم عشقش بگو در ره وصلش بکوش

    سینه بجار غمش تا بتوان میخراش

    بهر گل عارضش تا بتوان میخروش

    جز ره مهرش مپوی غیر حدیثش مگوی

    شارع میخانه جوی سبحه بساغر فروش

    تاز تو باشد اثر نبود از آنت خبر

    نیست در این ره بتردشمنی از عقل و هوش

    بر سر کوی فنا سرخوش و رندانه رو

    قفل خموشی بلب وزتف جان دل بجوش

    نقد بلا کآورند بر سر بازار عشق

    گر بستانند خیز جنس دل و جان فروش

    بر در پیر مغان باش کمین بنده ای

    دست ادب بر میان حلقهٔ فرمان بگوش

    غاشیهٔ دولتش خیل ملایک کشند

    هرکه بجان میکشد بار دلی را بدوش

    مشرب رندی کجا مرتبهٔ زهد کو

    طعن برندان مزن زاهد خودبین خموش

    چون ز نکوجز نکو ناید و یک بیش نیست

    هیچ نکوهش مکن دیدهٔ بد بین بپوش

    بندهٔ احرار شو طالب دیدار شو

    واقف اسرار شو پند وی از جان نیوش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha