به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فرخی یزدی

فرخی یزدیرباعیاتشماره ۷: در موقع سخت می نباید شد سست

800عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در موقع سخت می نباید شد سست

کز عزم، شکسته را توان کرد درست

خورشید موفقیت رخشان را

در سایه اتفاق می باید جست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شماره ۶: در این ره سخت گر شود پای تو سست 2شماره ۷: در موقع سخت می نباید شد سست 3شماره ۸: امروز محصلین ز اعلی تا پست 4شماره ۹: پیش همه منفعت اگر مطلوب است 5شماره ۱۰: با طبع بلند قصر قیصر هیچ است 6شماره ۱۱: هر مملکتی در این جهان آباد است 7شماره ۱۲: روزی که شرار بغض و کین شعله ور است 8شماره ۱۳: هر خواجه که خیل و حشمش بیشتر است 9شماره ۱۴: هر روز در این خرابه جنگی دگر است 10شماره ۱۵: جان بنده رنج و زحمت کارگر است 11شماره ۱۶: دنیای ضعیف کش که از حق دور است 12شماره ۱۷: ما را همه از دو کون یک گوشه بس است 13شماره ۱۸: اکنون که چمن چو چتر کیکاوس است 14شماره ۱۹: در مسلک ما طریق مطلوب خوش است 15شماره ۲۰ - صندوق آرا: ای جعبه رأی را چه دین و ...16شماره ۲۱: نادانی و جهل تا که ما را کیش است 17شماره ۲۲: تحکیم اساس بر مؤسس فرض است 18شماره ۲۳: در ملک وجود خودنمائی غلط است 19شماره ۲۴: هر کس که چو گل در این چمن یکرنگ است 20شماره ۲۵: هر کس که در این زمانه با فرهنگ است 21شماره ۲۶: دنیا که حیاتش همه جنگ و جدل است 22شماره ۲۷: مظلوم کشی طریقه محتشم است 23شماره ۲۸: طوفان که ز راستی به عالم علم است 24شماره ۲۹: در کشور ما که مهد اندوه و غم است 25شماره ۳۰: آئینه حق نما دل خسته ماست 26شماره ۳۱: تا خدمت ابناء بشر پیشه ماست 27شماره ۳۲: قانون که اصول واجب التعظیم است 28شماره ۳۳ - کابینه مستوفی‌الممالک: کابینه ما ا ...29شماره ۳۴: امسال بهار جشن می خواران است 30شماره ۳۵: دل خسته ز آزار دل آزاران است 31شماره ۳۶: گر طالب صلح نامه طوفان است 32شماره ۳۷: هر چند که پشت خم تخت من است 33شماره ۳۸: چون ابر بهار چشم خون بار من است 34شماره ۳۹: دریای پر آب چشم نمناک من است 35شماره ۴۰: تا عمر بود، درستی آئین من است 36شماره ۴۱: چون پرده خون دامن رنگین من است 37شماره ۴۲: آن سان که ستاره در سما افزون است 38شماره ۴۳: چون موجد آزادی ما قانون است 39شماره ۴۴ - انتقادی نسبت به مستشاران آمریکایی: ...40شماره ۴۵ - صندوق آرا: صندوقچه‌ای که جای آرا ش ...41شماره ۴۶ - عدلیه: منصور که در عدلیه قادر شده ...42شماره ۴۷ - عدلیه: تا بخت من و تو خواب‌تر از ه ...43شماره ۴۸: در ملک جهان زوال مال همه است 44شماره ۴۹: دنیا چو یکی خانه و جای همه است 45شماره ۵۰: تشکیل جهان ز روی بی انصافی است 46شماره ۵۱: عالم همه عابدند و معبود یکی است 47شماره ۵۲: دنیا که مقر حکمفرمائی توست 48شماره ۵۳: تا پایه معرفت نهادیم ز دست 49شماره ۵۴ - صندوق آرا: این جعبه که آرا همه در ...50شماره ۵۵ - صندوق آرا: آن جعبه که رأی خلق گنجی ...51شماره ۵۶ - صندوق آرا: ای جعبه که سرنوشت ما در ...52شماره ۵۷: ای توده که جهل در سرشت من و توست 53شماره ۵۸: یا دوست دشمنند یا دشمن دوست 54شماره ۵۹: آن عهد که بسته شد میان من و دوست 55شماره ۶۰: چون مرکز ثقل ما به جز مجلس نیست 56شماره ۶۱: این فقر و فنا برای ما مایل کیست 57شماره ۶۲: این زمزمه های شوم را قائل کیست 58شماره ۶۳: ای کاهن خودپرست، معبود تو کیست 59شماره ۶۴ - کابینه سردار سپه: با مشت و لگد معن ...60شماره ۶۵: با آنکه غنی خزانه دولت نیست 61شماره ۶۶: آنکس که ز راه جور شد شادان کیست 62شماره ۶۷: این زمزمه ها غیر مستحسن چیست 63شماره ۶۸: ای داد که شیوه من و دل زاریست 64شماره ۶۹: در دیده ما فقر و غنا هر دو یکیست 65شماره ۷۰: ای داد که راه نفسی پیدا نیست 66شماره ۷۱ - صندوق آرا: دردا که دوای دل به جز ح ...67شماره ۷۲: در دهر کسی چو ما بدین ذلت نیست 68شماره ۷۳: در مسلک ما که عزت و ذلت نیست 69شماره ۷۴: درد هر چو ما کسی بدین ذلت نیست 70شماره ۷۵ - کابینه مشیرالدوله: هرچند که سیل آر ...71شماره ۷۶ - کابینه مشیرالدوله: ای آنکه تو را گ ...72شماره ۷۷: جز ایزد پاک حاکم عادل نیست 73شماره ۷۸ - مجلس پنجم: از رأی خران دلم دمی بی‌ ...74شماره ۷۹: در غمکده ای که شادیش جز غم نیست 75شماره ۸۰: هرگز دل ما غمین ز بیش و کم نیست 76شماره ۸۱: باغی که در آن آب و هوا روشن نیست 77شماره ۸۲: آن سلسله را که جز خطا باطن نیست 78شماره ۸۳: هر چند که انقلاب را قاعده نیست 79شماره ۸۴: در کشور ما که دزد را واهمه نیست 80شماره ۸۵: در مملکتی که نام آزادی نیست 81شماره ۸۶ - مجلس پنجم: تا رسم غنی غیر دل‌آزاری ...82شماره ۸۷: ای خصم تو را مجال کین توزی نیست 83شماره ۸۸: چون نامه ما برای کلاشی نیست 84شماره ۸۹ - عدلیه: در کشور ما که جنگ اصنافی نی ...85شماره ۹۰: در مملکتی که جنگ اصنافی نیست 86شماره ۹۱: دردی بتر از علت نادانی نیست 87شماره ۹۲: هر کس که بعهد دوستی پایه نداشت 88شماره ۹۳: عمری که مرا به گردش و سیر گذشت 89شماره ۹۴: دیشب که به صد فتنه و آشوب گذشت 90شماره ۹۵: عهدی که در این خانه نوا بود، گذشت 91شماره ۹۶: عمری که مرا به گردش و سیر گذشت 92شماره ۹۷: عمری به ره جنون نشستیم و گذشت 93شماره ۹۸: ای دیده تو را بر آب دیدیم و گذشت 94شماره ۹۹: خوش آنکه چو من حیات جاوید گرفت 95شماره ۱۰۰: اول ره کار را نشان باید داد 96شماره ۱۰۱: ای دوست برای دوست جان باید داد 97شماره ۱۰۲: دردا که جهان به ما دل شاد نداد 98شماره ۱۰۳: استاد ازل که درس بیداد نداد 99شماره ۱۰۴: گر مشکل فقر و ثروت آسان گردد 100شماره ۱۰۵: دشمن پی دشمنی کمر می‌بندد 101شماره ۱۰۶: هر گل که ز یکرنگی خود بو دارد 102شماره ۱۰۷: دل زمزمه های انقلابی دارد 103شماره ۱۰۸: آن کس که مقام مستشاری دارد 104شماره ۱۰۹: این چرخ برین که سرفرازی دارد 105شماره ۱۱۰: چشم تو خدنگ سینه دوزی دارد 106شماره ۱۱۱: هر کس که به دل چو لاله داغی دارد 107شماره ۱۱۲: این خانه دگر چو نی نوایی دارد 108 شماره ۱۱۳: فکر نوئی از برای ما باید کرد 109شماره ۱۱۴: گر درد عموم را دوا باید کرد 110شماره ۱۱۵: یا سد ره فقر و غنا باید کرد 111شماره ۱۱۶: در گاه عمل شتاب می‌باید کرد 112شماره ۱۱۷: با عزم متین شتاب می‌باید کرد 113شماره ۱۱۸: در کعبه برهمنی نمی‌باید کرد 114شماره ۱۱۹: با این ره و رسم بد چه می‌باید کرد 115شماره ۱۲۰: آن میر که جا در اطلس و قاقم کرد 116شماره ۱۲۱: درد و غم خوبان جوان پیرم کرد 117شماره ۱۲۲ - سقوط کابینه قوام‌السلطنه: آن خودس ...118شماره ۱۲۳ - درباره وستداهل سوئدی، رییس شهربان ...119شماره ۱۲۴: آن شیخ که دم ز علم اخفش می‌زد 120شماره ۱۲۵: گر سائس ملک با کیاست باشد 121شماره ۱۲۶: گر بر دل ما گرد ملالت باشد 122شماره ۱۲۷: گفتی دل خون کرده عوض خواهد شد 123شماره ۱۲۸: آخر دل من ز غصه خون خواهد شد 124شماره ۱۲۹: دانی که دل غمزده چون خواهد شد 125شماره ۱۳۰: با خلق خدا شریک غم باید شد 126شماره ۱۳۱: یا هم چو ضعیف منزوی باید شد 127شماره ۱۳۲: در مسلک مالک ملکی سالک شد 128شماره ۱۳۳ - به مناسبت ترور عشقی: یک دم دل ما ...129شماره ۱۳۴ - به مناسبت ترور عشقی: یک دم دل ما ...130شماره ۱۳۵: هر خویش چو نقش در و دیوار نشد 131شماره ۱۳۶: شادم که دل خراب ترمیم نشد 132شماره ۱۳۷: هر سر که بپای خم می سوده نشد 133شماره ۱۳۸: یک دم دل من ز غصه آسوده نشد 134شماره ۱۳۹: از رأی شمیران غم دل افزون شد 135شماره ۱۴۰: دوشینه لوای صلح افراشته شد 136شماره ۱۴۱: ای کاش مرا ناطقه گویا می‌شد 137شماره ۱۴۲: ای کاش که راز دل مبرهن می‌شد 138شماره ۱۴۳ - به مناسبت قتل کلنل پسیان: روزی که ...139شماره ۱۴۴: این قوم که تا کشور ما تاخته‌اند 140شماره ۱۴۵: بس هم‌نفسان نرد غلط باخته‌اند 141شماره ۱۴۶: آنان که لوای فقر افراخته‌اند 142شماره ۱۴۷ - در مورد وکلای مجلس: آنان که سوار ...143شماره ۱۴۸: ابناء بشر جمله ز یک عائله‌اند 144شماره ۱۴۹ - در مورد وثوق‌الدوله: آنان که پریر ...145شماره ۱۵۰: آن سلسله ای که از امیران هستند 146شماره ۱۵۱: تجار ز فقر ناشکیبا گشتند 147شماره ۱۵۲: آنانکه به عدل و داد مفتون گشتند 148شماره ۱۵۳ - راجع به کمپانی نفت و اختلاف آن با ...149شماره ۱۵۴: چون عیش و غم زمانه قسمت کردند 150شماره ۱۵۵: در کعبه خطاکار خطابم کردند 151شماره ۱۵۶: شادم که پری رخان غمینم کردند 152 شماره ۱۵۷ - اعتصاب غذای زندانیان زندان قصر: ...153شماره ۱۵۸: افسوس که دشمنان دلم خون کردند 154شماره ۱۵۹: آنانکه ز خون دو دست رنگین کردند 155شماره ۱۶۰: هر رأی که با دادن سیم آوردند 156شماره ۱۶۱: آنانکه پریر با عدو یار شدند 157شماره ۱۶۲: چون مرتجعین آلت نیرنگ شدند 158شماره ۱۶۳: ابناء جهان که زاده بوالبشرند 159شماره ۱۶۴: آنانکه به پا بنای هستی دارند 160شماره ۱۶۵: آنانکه تو را دو سال یکبار خرند 161شماره ۱۶۶: این پول که صاحبان القاب خورند 162شماره ۱۶۷: بر بام فلک بیرق کین برق زند 163شماره ۱۶۸: جمعی ز غنا صاحب افسر باشند 164شماره ۱۶۹: ما طالب آنکه کار مطلوب کند 165شماره ۱۷۰ - درباره منصورالسلطنه: عدلیه که داد ...166شماره ۱۷۱: سرمایه اغنیا اگر کار کند 167شماره ۱۷۲: دستی که به پرده کعبه را دیر کند 168شماره ۱۷۳: ملت چو شراب بی خودی نوش کند 169شماره ۱۷۴: هر کس می بی‌حقیقتی نوش کند 170شماره ۱۷۵: از عدل اگر وکیل توصیف کند 171شماره ۱۷۶: آن کیست که پرده خطا چاک کند 172شماره ۱۷۷: هرگز دل من شکایت از غم نکند 173شماره ۱۷۸: عاقل که جز اقدام لزومی نکند 174شماره ۱۷۹: آنانکه به قانون‌شکنی مشغولند 175شماره ۱۸۰: آن قوم که با عاطفه و انسانند 176شماره ۱۸۱: آنانکه ترا به خویش ترغیب کنند 177شماره ۱۸۲ - بازداشت قوام‌السلطنه و محاکمه او: ...178شماره ۱۸۳: موقعی که شماره از طوفان توقیف گردی ...179شماره ۱۸۴: نظار چو قفل جعبه را باز کنند 180شماره ۱۸۵: آنانکه خطای خویش تکمیل کنند 181شماره ۱۸۶: خوش باش که ارباب یقین شک نکنند 182شماره ۱۸۷: ما را متمولین گدا می خواهند 183شماره ۱۸۸: آن را که نفوذ و اقتدارات بود 184شماره ۱۸۹: در راستی آنکه بی کم و کاست بود 185شماره ۱۹۰: طوفان که طرفدار صفا خواهد بود 186شماره ۱۹۱: گر دور زمانه این چنین خواهد بود 187شماره ۱۹۲: جان چند گهی گوشه نشین خواهد بود 188شماره ۱۹۳: آن را که درستی عمل، کیش بود 189شماره ۱۹۴: ای کاش من و تو را کمی مدرک بود 190شماره ۱۹۵ - در مدح مستوفی‌الممالک: رسم و ره م ...191شماره ۱۹۶: آن روز که در ارض و سما هیچ نبود 192شماره ۱۹۷: ایکاش بشهر شحنه را زور نبود 193 شماره ۱۹۸: گر شیخ ریا رند قدح نوش نبود 194شماره ۱۹۹ - سقوط کابینه قوام‌السلطنه: از دست ...195شماره ۲۰۰: ایکاش که جز رنگ صفا رنگ نبود 196شماره ۲۰۱: هر خانه که شادیش بجز غم نبود 197شماره ۲۰۲: هر چند افق زمانه روشن نبود 198شماره ۲۰۳ - مخالفت اقلیت مجلس چهارم با دولت م ...199شماره ۲۰۴: آزادی اگر تیول یکدسته نبود 200شماره ۲۰۵: اسرار سراچه کهن تازه نبود 201شماره ۲۰۶: هر شر اگر از امور خیریه نبود 202شماره ۲۰۷: بر دوره فترت اعتباری نبود 203شماره ۲۰۸: دیروز توانگری زر اندوخته بود 204شماره ۲۰۹: دیشب که به پای دل مرا سلسله بود 205شماره ۲۱۰: روزی که دل غمزده را شادی بود 206شماره ۲۱۱: در کشور دیگران که بیداری بود 207شماره ۲۱۲: هر جا سخن از سیم و زر ناب رود 208شماره ۲۱۳: گر رشته سعی و کار پیوند شود 209شماره ۲۱۴: گر درد و غم قدیم تجدید شود 210شماره ۲۱۵: دولت چو بفکر خویش تشکیل شود 211شماره ۲۱۶ - در مورد کابینه مستوفی‌الممالک: گو ...212شماره ۲۱۷: تا چون من و شانه باد شیدا نشود 213شماره ۲۱۸: گر عامل جور حاکم ما نشود 214شماره ۲۱۹: هرگز به هما، بوم برابر نشود 215شماره ۲۲۰: تا جرأت و پشتکار توأم نشود 216شماره ۲۲۱: فکری که سقیم گشت سالم نشود 217شماره ۲۲۲: ثروت سبب وحی سماوی نشود 218شماره ۲۲۳ - مخالفت با احمدشاه و ولیعهد او: پو ...219شماره ۲۲۴: آن اهل خطا که با خطاکار نمود 220شماره ۲۲۵: روزی به نبرد صف شکستن باید 221شماره ۲۲۶: با پاک دلان پاک نهادی باید 222شماره ۲۲۷: گر ما و تو را دفع اعادی باید 223شماره ۲۲۸: از سنگلج آوای غم اندوز آید 224شماره ۲۲۹: بس ناله جغد غم در این بوم آید 225شماره ۲۳۰: اوضاع نجومی چو به تقویم آید 226شماره ۲۳۱: از سطح افق شعله گلگون آید 227شماره ۲۳۲: از چیست که باد فتنه انگیخته‌اید 228شماره ۲۳۳ - در رفع توقیف روزنامه طوفان: طوفان ...229شماره ۲۳۴: ای مجلسیان دگر چه رنگی دارید 230شماره ۲۳۵: اول بخطا پیشه مماشات کنید 231شماره ۲۳۶ - نمایشگاه امتعه داخله: گویم سخنی ا ...232شماره ۲۳۷: خیزید و چو شیر شرزه اقدام کنید 233شماره ۲۳۸: ای دسته پابند هوی رحم کنید 234شماره ۲۳۹: تا چند به جور و ظلم تصمیم کنید 235شماره ۲۴۰ - درباره دولت مستوفی‌الممالک: بی‌مه ...236شماره ۲۴۱: یاران ز می غرور، مستی نکنید 237شماره ۲۴۲: ای توده بی صدا خموشی نکنید 238شماره ۲۴۳: ای دوده جم قیام یکباره کنید 239شماره ۲۴۴: قمری سخن از سرو چمن می گوید 240شماره ۲۴۵ - سردار سپه: اسرار نهفته گر نگفتی ب ...241شماره ۲۴۶ - در مورد رأی اعتماد مجلس به دولت ق ...242شماره ۲۴۷: ای غافل نشناخته زنگی از حور 243شماره ۲۴۸ - در انتقاد از دادگستری: این خانه و ...244شماره ۲۴۹: از بهر مجازات و مکافات وزیر 245شماره ۲۵۰: ای مرد جوان، تجربه از پیر بگیر 246شماره ۲۵۱ - در مورد انتخابات: صندوق دهن بسته ...247شماره ۲۵۲ - درباره شکست قیام خیابانی: طوفان ب ...248شماره ۲۵۳: دهقان پسر کارگری کهنه لباس 249شماره ۲۵۴: گل نیست دلم که رنگ و بو خواهد و بس 250شماره ۲۵۵: در مملکت انقلاب می باید و بس 251شماره ۲۵۶: شهزاده آزاد چو شد حارس فارس 252شماره ۲۵۷: ای دل تو همیشه راه حق پوی و مترس 253شماره ۲۵۸: امروز که گشته هر غمینی دلخوش 254 شماره ۲۵۹: با کجروی خلق جعلق خوش باش 255شماره ۲۶۰: ای دوست به فکر جنگجوئی کم باش 256شماره ۲۶۱: از درد و غم زمانه افسرده مباش 257شماره ۲۶۲: در بیشه دهر، شیر با دندان باش 258شماره ۲۶۳: ای خامه راست رو حقیقت جو باش 259شماره ۲۶۴: در پای گلی شبی نهاده سر خویش 260شماره ۲۶۵: تنها نه منم غمین برای دل خویش 261شماره ۲۶۶ - یعنی کشک: موقعی که یکی از دوستان ...262شماره ۲۶۷: چون عامل ماضی است منصورالملک 263شماره ۲۶۸: از یک طرفی مجلس ما شیک و قشنگ 264شماره ۲۶۹: آن رند دغل بازگه با مکر و حیل 265شماره ۲۷۰: کابینه اگر بود ز بحران تعطیل 266شماره ۲۷۱: ماده تاریخ ذیل را به مناسبت قتل می ...267شماره ۲۷۲ - درباره قوام‌السلطنه و وثوق‌الدوله ...268شماره ۲۷۳: چندی ز هوس باده پرستی کردم 269شماره ۲۷۴: هنگام جوانی به خدا پیر شدم 270شماره ۲۷۵: عمری به هوس گرد جهان گردیدم 271شماره ۲۷۶: یک چند گرفتار خطر گردیدم 272شماره ۲۷۷: من حسرت آب زندگانی نخورم 273شماره ۲۷۸: من حسرت آب زندگانی نخورم 274شماره ۲۷۹: با دیده سرخ و چهره زرد خوشم 275شماره ۲۸۰: از روز ازل عاشقی آموخت دلم 276شماره ۲۸۱: آن روز که حرف عشق بشنفت دلم 277شماره ۲۸۲: دارم سر آنکه عیش پاینده کنم 278شماره ۲۸۳: آن سبزه که ترک این چمن گفت، منم 279شماره ۲۸۴: با فکر قوی گرسنه چون شیر، منم 280شماره ۲۸۵: آن خم که بود مدام در جوش، منم 281شماره ۲۸۶: از بسکه چو سرو چمن آزاده منم 282شماره ۲۸۷: از رنگ افق من آتشی می‌بینم 283شماره ۲۸۸: در موسم گل طرف چمن می‌خواهم 284شماره ۲۸۹: تا چند ز آه سینه دل چاک شوم 285شماره ۲۹۰: با دشمن و دوست گر شدی نرم چو موم 286شماره ۲۹۱: تا درس محبت تو آموخته‌ایم 287شماره ۲۹۲: ما بیرق صلح کل برافرشته‌ایم 288شماره ۲۹۳: از دست تو ما ساغر صهبا زده‌ایم 289شماره ۲۹۴: تا بر سر حرص و آز خود پا زده‌ایم 290شماره ۲۹۵: عمریست که بر عاطفه مفتون شده‌ایم 291شماره ۲۹۶: ما خاک به سر ز بی‌حسابی شده‌ایم 292شماره ۲۹۷: آن روز که ره بشادی و غم بستیم 293شماره ۲۹۸: ما دایره کثرت و قلت هستیم 294شماره ۲۹۹: یک عمر چو باد دور دنیا گشتیم 295شماره ۳۰۰: آن روز که ما و دل ز مادر زادیم 296شماره ۳۰۱: یک عمر چو جغد نوحه خوانی کردیم 297شماره ۳۰۲: یکچند به مرگ سخت جانی کردیم 298شماره ۳۰۳: روزی که به تاج طعنه سخت زدیم 299شماره ۳۰۴: روزی که به کار زندگی دست زدیم 300شماره ۳۰۵: عمری به دهان راستگو مشت زدیم 301شماره ۳۰۶: آن روز که چون سرو سر از خاک زدیم 302شماره ۳۰۷: آن روز که چون سبزه سر از خاک زدیم 303شماره ۳۰۸: یک عمر به بند آز پا بسته شدیم 304شماره ۳۰۹: بس جان ز فشار غم به دوران کندیم 305شماره ۳۱۰: آن روز که پابند جنون گردیدیم 306شماره ۳۱۱: ما زاده کیقباد و کیکاووسیم 307شماره ۳۱۲: از بسکه به پیش این و آن مبتذلیم 308شماره ۳۱۳: روزی که ز دل بانگ خبردار زنیم 309شماره ۳۱۴: برخیز که تا باده گلرنگ زنیم 310شماره ۳۱۵: گر طالع خفته را سحرخیز کنیم 311شماره ۳۱۶: باید ز کژی براستی میل کنیم 312شماره ۳۱۷: ما تکیه به قائدین ناشی نکنیم 313شماره ۳۱۸: ما یکسر مو به کس دوروئی نکنیم 314شماره ۳۱۹: در آتیه گر فکر نماینده کنیم 315شماره ۳۲۰: روزی است که اقدام غیورانه کنیم 316شماره ۳۲۱: ما قاعده متانت از کف ندهیم 317 شماره ۳۲۲: امروز به هر طریق ما راه رویم 318شماره ۳۲۳: با علم و عمل اگر مهیا نشویم 319شماره ۳۲۴: ما طعنه زن مقام مردی نشویم 320شماره ۳۲۵: تا چند کسل از غم بیهوده شویم 321شماره ۳۲۶: با دولت نو رسم کهن می گویم 322شماره ۳۲۷: تا چند توان به ناتوانان دیدن 323شماره ۳۲۸: با نخل خوشی همیشه پیوند بزن 324شماره ۳۲۹: ای دوست به دیوار کسی مشت مزن 325شماره ۳۳۰: ای دل شکن آتش به دل تنگ مزن 326شماره ۳۳۱: یاری که کج و دوروست، شمشیرش کن 327شماره ۳۳۲: گر تکیه کنی بر دم شمشیر مکن 328شماره ۳۳۳: طوفان می نسیان از این نوش مکن 329شماره ۳۳۴: هرگز دل کس را به عبث تنگ مکن 330شماره ۳۳۵: ای توده عمل با همم عالیه کن 331شماره ۳۳۶: ای ملت آرین وفاداری کن 332شماره ۳۳۷ - به مستوفی‌الممالک در هنگام تشکیل ...333شماره ۳۳۸: از آز بپرهیز و امیری می کن 334شماره ۳۳۹: یک عمر در این محیط گردیدم من 335شماره ۳۴۰: آثار محن از در و دیوار ببین 336شماره ۳۴۱: ای دیده دو چشم فتنه را خیره ببین 337شماره ۳۴۲: ای دیده دو چشم فتنه را خیره ببین 338شماره ۳۴۳: در مرز عجم ذلت ایرانی بین 339شماره ۳۴۴: بی دوست شب فراق غم خوردن به 340شماره ۳۴۵: با دشمن اگر پاره کنی سلسله به 341شماره ۳۴۶: احزاب جهان راه نجاتند همه 342شماره ۳۴۷: سردسته حزب هر چه هستند همه 343شماره ۳۴۸: با هم رفقا که یار و جفتند همه 344شماره ۳۴۹: یکدسته که کاندید جدیدند همه 345شماره ۳۵۰: آن دسته که در نزد تو پیشند همه 346شماره ۳۵۱: دنیا که سعادتش بود مال همه 347شماره ۳۵۲: در اول وهله پا فشردیم همه 348شماره ۳۵۳: با آنکه ز فقر پاکبازیم همه 349شماره ۳۵۴: افسوس که از رأی خراب من و تو 350شماره ۳۵۵: اشراف عزیز نکته سنج من و تو 351شماره ۳۵۶: از باده کبر مست و مخمور مشو 352شماره ۳۵۷: ای دوست برای دست و پا مشت تو کو 353شماره ۳۵۸: ای توده گرفتار جهالت شده‌ای 354شماره ۳۵۹: ای بوم در این بوم مؤسس شده‌ای 355شماره ۳۶۰ - صندوق آرا: ای جعبه به خوب و زشت ح ...356شماره ۳۶۱: ای مرغ اسیر از چه کم‌حوصله‌ای 357شماره ۳۶۲: با زور و وبال تا وزارت کردی 358شماره ۳۶۳: ای جعبه پریر دلربائی کردی 359شماره ۳۶۴: ای روز سیاه من سیه تر گردی 360شماره ۳۶۵: دی عامل اختلاس اموال شدی 361شماره ۳۶۶: دیدی بخلاف عزم و تصمیم شدی 362شماره ۳۶۷: آنانکه کنند با دو صد طنازی 363شماره ۳۶۸: آسوده در این دیر کهن نیست کسی 364شماره ۳۶۹: هر کس بطریق خاص شد یار کسی 365شماره ۳۷۰: زد چنگ زمانه چنگ بی‌تکلیفی 366شماره ۳۷۱: در اول عشق باده نوشی اولی 367شماره ۳۷۲: خواهی تو چو مشت بسته را وانکنی 368شماره ۳۷۳: امروز اگر خطا سراپا نکنی 369شماره ۳۷۴: آن را که ز مهر خویش پرورده کنی 370شماره ۳۷۵: ای کوه تو همسنگ غم و درد منی 371شماره ۳۷۶: می کوش که پامال جهالت نشوی 372شماره ۳۷۷: ای جعبه مرا گوهر مقصود توئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ