به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فرخی یزدی

فرخی یزدیرباعیاتشماره ۱۳۶: شادم که دل خراب ترمیم نشد

770عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شادم که دل خراب ترمیم نشد

در پیش امید و بیم تسلیم نشد

یک صبح رهین نور امید نگشت

یک شام غمین ظلمت و بیم نشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شماره ۱۳۵: هر خویش چو نقش در و دیوار نشد 2شماره ۱۳۶: شادم که دل خراب ترمیم نشد 3شماره ۱۳۷: هر سر که بپای خم می سوده نشد 4شماره ۱۳۸: یک دم دل من ز غصه آسوده نشد 5شماره ۱۳۹: از رأی شمیران غم دل افزون شد 6شماره ۱۴۰: دوشینه لوای صلح افراشته شد 7شماره ۱۴۱: ای کاش مرا ناطقه گویا می‌شد 8شماره ۱۴۲: ای کاش که راز دل مبرهن می‌شد 9شماره ۱۴۳ - به مناسبت قتل کلنل پسیان: روزی که ...10شماره ۱۴۴: این قوم که تا کشور ما تاخته‌اند 11شماره ۱۴۵: بس هم‌نفسان نرد غلط باخته‌اند 12شماره ۱۴۶: آنان که لوای فقر افراخته‌اند 13شماره ۱۴۷ - در مورد وکلای مجلس: آنان که سوار ...14شماره ۱۴۸: ابناء بشر جمله ز یک عائله‌اند 15شماره ۱۴۹ - در مورد وثوق‌الدوله: آنان که پریر ...16شماره ۱۵۰: آن سلسله ای که از امیران هستند 17شماره ۱۵۱: تجار ز فقر ناشکیبا گشتند 18شماره ۱۵۲: آنانکه به عدل و داد مفتون گشتند 19شماره ۱۵۳ - راجع به کمپانی نفت و اختلاف آن با ...20شماره ۱۵۴: چون عیش و غم زمانه قسمت کردند 21شماره ۱۵۵: در کعبه خطاکار خطابم کردند 22شماره ۱۵۶: شادم که پری رخان غمینم کردند 23 شماره ۱۵۷ - اعتصاب غذای زندانیان زندان قصر: ...24شماره ۱۵۸: افسوس که دشمنان دلم خون کردند 25شماره ۱۵۹: آنانکه ز خون دو دست رنگین کردند 26شماره ۱۶۰: هر رأی که با دادن سیم آوردند 27شماره ۱۶۱: آنانکه پریر با عدو یار شدند 28شماره ۱۶۲: چون مرتجعین آلت نیرنگ شدند 29شماره ۱۶۳: ابناء جهان که زاده بوالبشرند 30شماره ۱۶۴: آنانکه به پا بنای هستی دارند 31شماره ۱۶۵: آنانکه تو را دو سال یکبار خرند 32شماره ۱۶۶: این پول که صاحبان القاب خورند 33شماره ۱۶۷: بر بام فلک بیرق کین برق زند 34شماره ۱۶۸: جمعی ز غنا صاحب افسر باشند 35شماره ۱۶۹: ما طالب آنکه کار مطلوب کند 36شماره ۱۷۰ - درباره منصورالسلطنه: عدلیه که داد ...37شماره ۱۷۱: سرمایه اغنیا اگر کار کند 38شماره ۱۷۲: دستی که به پرده کعبه را دیر کند 39شماره ۱۷۳: ملت چو شراب بی خودی نوش کند 40شماره ۱۷۴: هر کس می بی‌حقیقتی نوش کند 41شماره ۱۷۵: از عدل اگر وکیل توصیف کند 42شماره ۱۷۶: آن کیست که پرده خطا چاک کند 43شماره ۱۷۷: هرگز دل من شکایت از غم نکند 44شماره ۱۷۸: عاقل که جز اقدام لزومی نکند 45شماره ۱۷۹: آنانکه به قانون‌شکنی مشغولند 46شماره ۱۸۰: آن قوم که با عاطفه و انسانند 47شماره ۱۸۱: آنانکه ترا به خویش ترغیب کنند 48شماره ۱۸۲ - بازداشت قوام‌السلطنه و محاکمه او: ...49شماره ۱۸۳: موقعی که شماره از طوفان توقیف گردی ...50شماره ۱۸۴: نظار چو قفل جعبه را باز کنند 51شماره ۱۸۵: آنانکه خطای خویش تکمیل کنند 52شماره ۱۸۶: خوش باش که ارباب یقین شک نکنند 53شماره ۱۸۷: ما را متمولین گدا می خواهند 54شماره ۱۸۸: آن را که نفوذ و اقتدارات بود 55شماره ۱۸۹: در راستی آنکه بی کم و کاست بود 56شماره ۱۹۰: طوفان که طرفدار صفا خواهد بود 57شماره ۱۹۱: گر دور زمانه این چنین خواهد بود 58شماره ۱۹۲: جان چند گهی گوشه نشین خواهد بود 59شماره ۱۹۳: آن را که درستی عمل، کیش بود 60شماره ۱۹۴: ای کاش من و تو را کمی مدرک بود 61شماره ۱۹۵ - در مدح مستوفی‌الممالک: رسم و ره م ...62شماره ۱۹۶: آن روز که در ارض و سما هیچ نبود 63شماره ۱۹۷: ایکاش بشهر شحنه را زور نبود 64 شماره ۱۹۸: گر شیخ ریا رند قدح نوش نبود 65شماره ۱۹۹ - سقوط کابینه قوام‌السلطنه: از دست ...66شماره ۲۰۰: ایکاش که جز رنگ صفا رنگ نبود 67شماره ۲۰۱: هر خانه که شادیش بجز غم نبود 68شماره ۲۰۲: هر چند افق زمانه روشن نبود 69شماره ۲۰۳ - مخالفت اقلیت مجلس چهارم با دولت م ...70شماره ۲۰۴: آزادی اگر تیول یکدسته نبود 71شماره ۲۰۵: اسرار سراچه کهن تازه نبود 72شماره ۲۰۶: هر شر اگر از امور خیریه نبود 73شماره ۲۰۷: بر دوره فترت اعتباری نبود 74شماره ۲۰۸: دیروز توانگری زر اندوخته بود 75شماره ۲۰۹: دیشب که به پای دل مرا سلسله بود 76شماره ۲۱۰: روزی که دل غمزده را شادی بود 77شماره ۲۱۱: در کشور دیگران که بیداری بود 78شماره ۲۱۲: هر جا سخن از سیم و زر ناب رود 79شماره ۲۱۳: گر رشته سعی و کار پیوند شود 80شماره ۲۱۴: گر درد و غم قدیم تجدید شود 81شماره ۲۱۵: دولت چو بفکر خویش تشکیل شود 82شماره ۲۱۶ - در مورد کابینه مستوفی‌الممالک: گو ...83شماره ۲۱۷: تا چون من و شانه باد شیدا نشود 84شماره ۲۱۸: گر عامل جور حاکم ما نشود 85شماره ۲۱۹: هرگز به هما، بوم برابر نشود 86شماره ۲۲۰: تا جرأت و پشتکار توأم نشود 87شماره ۲۲۱: فکری که سقیم گشت سالم نشود 88شماره ۲۲۲: ثروت سبب وحی سماوی نشود 89شماره ۲۲۳ - مخالفت با احمدشاه و ولیعهد او: پو ...90شماره ۲۲۴: آن اهل خطا که با خطاکار نمود 91شماره ۲۲۵: روزی به نبرد صف شکستن باید 92شماره ۲۲۶: با پاک دلان پاک نهادی باید 93شماره ۲۲۷: گر ما و تو را دفع اعادی باید 94شماره ۲۲۸: از سنگلج آوای غم اندوز آید 95شماره ۲۲۹: بس ناله جغد غم در این بوم آید 96شماره ۲۳۰: اوضاع نجومی چو به تقویم آید 97شماره ۲۳۱: از سطح افق شعله گلگون آید 98شماره ۲۳۲: از چیست که باد فتنه انگیخته‌اید 99شماره ۲۳۳ - در رفع توقیف روزنامه طوفان: طوفان ...100شماره ۲۳۴: ای مجلسیان دگر چه رنگی دارید 101شماره ۲۳۵: اول بخطا پیشه مماشات کنید 102شماره ۲۳۶ - نمایشگاه امتعه داخله: گویم سخنی ا ...103شماره ۲۳۷: خیزید و چو شیر شرزه اقدام کنید 104شماره ۲۳۸: ای دسته پابند هوی رحم کنید 105شماره ۲۳۹: تا چند به جور و ظلم تصمیم کنید 106شماره ۲۴۰ - درباره دولت مستوفی‌الممالک: بی‌مه ...107شماره ۲۴۱: یاران ز می غرور، مستی نکنید 108شماره ۲۴۲: ای توده بی صدا خموشی نکنید 109شماره ۲۴۳: ای دوده جم قیام یکباره کنید 110شماره ۲۴۴: قمری سخن از سرو چمن می گوید 111شماره ۲۴۵ - سردار سپه: اسرار نهفته گر نگفتی ب ...112شماره ۲۴۶ - در مورد رأی اعتماد مجلس به دولت ق ...113شماره ۲۴۷: ای غافل نشناخته زنگی از حور 114شماره ۲۴۸ - در انتقاد از دادگستری: این خانه و ...115شماره ۲۴۹: از بهر مجازات و مکافات وزیر 116شماره ۲۵۰: ای مرد جوان، تجربه از پیر بگیر 117شماره ۲۵۱ - در مورد انتخابات: صندوق دهن بسته ...118شماره ۲۵۲ - درباره شکست قیام خیابانی: طوفان ب ...119شماره ۲۵۳: دهقان پسر کارگری کهنه لباس 120شماره ۲۵۴: گل نیست دلم که رنگ و بو خواهد و بس 121شماره ۲۵۵: در مملکت انقلاب می باید و بس 122شماره ۲۵۶: شهزاده آزاد چو شد حارس فارس 123شماره ۲۵۷: ای دل تو همیشه راه حق پوی و مترس 124شماره ۲۵۸: امروز که گشته هر غمینی دلخوش 125 شماره ۲۵۹: با کجروی خلق جعلق خوش باش 126شماره ۲۶۰: ای دوست به فکر جنگجوئی کم باش 127شماره ۲۶۱: از درد و غم زمانه افسرده مباش 128شماره ۲۶۲: در بیشه دهر، شیر با دندان باش 129شماره ۲۶۳: ای خامه راست رو حقیقت جو باش 130شماره ۲۶۴: در پای گلی شبی نهاده سر خویش 131شماره ۲۶۵: تنها نه منم غمین برای دل خویش 132شماره ۲۶۶ - یعنی کشک: موقعی که یکی از دوستان ...133شماره ۲۶۷: چون عامل ماضی است منصورالملک 134شماره ۲۶۸: از یک طرفی مجلس ما شیک و قشنگ 135شماره ۲۶۹: آن رند دغل بازگه با مکر و حیل 136شماره ۲۷۰: کابینه اگر بود ز بحران تعطیل 137شماره ۲۷۱: ماده تاریخ ذیل را به مناسبت قتل می ...138شماره ۲۷۲ - درباره قوام‌السلطنه و وثوق‌الدوله ...139شماره ۲۷۳: چندی ز هوس باده پرستی کردم 140شماره ۲۷۴: هنگام جوانی به خدا پیر شدم 141شماره ۲۷۵: عمری به هوس گرد جهان گردیدم 142شماره ۲۷۶: یک چند گرفتار خطر گردیدم 143شماره ۲۷۷: من حسرت آب زندگانی نخورم 144شماره ۲۷۸: من حسرت آب زندگانی نخورم 145شماره ۲۷۹: با دیده سرخ و چهره زرد خوشم 146شماره ۲۸۰: از روز ازل عاشقی آموخت دلم 147شماره ۲۸۱: آن روز که حرف عشق بشنفت دلم 148شماره ۲۸۲: دارم سر آنکه عیش پاینده کنم 149شماره ۲۸۳: آن سبزه که ترک این چمن گفت، منم 150شماره ۲۸۴: با فکر قوی گرسنه چون شیر، منم 151شماره ۲۸۵: آن خم که بود مدام در جوش، منم 152شماره ۲۸۶: از بسکه چو سرو چمن آزاده منم 153شماره ۲۸۷: از رنگ افق من آتشی می‌بینم 154شماره ۲۸۸: در موسم گل طرف چمن می‌خواهم 155شماره ۲۸۹: تا چند ز آه سینه دل چاک شوم 156شماره ۲۹۰: با دشمن و دوست گر شدی نرم چو موم 157شماره ۲۹۱: تا درس محبت تو آموخته‌ایم 158شماره ۲۹۲: ما بیرق صلح کل برافرشته‌ایم 159شماره ۲۹۳: از دست تو ما ساغر صهبا زده‌ایم 160شماره ۲۹۴: تا بر سر حرص و آز خود پا زده‌ایم 161شماره ۲۹۵: عمریست که بر عاطفه مفتون شده‌ایم 162شماره ۲۹۶: ما خاک به سر ز بی‌حسابی شده‌ایم 163شماره ۲۹۷: آن روز که ره بشادی و غم بستیم 164شماره ۲۹۸: ما دایره کثرت و قلت هستیم 165شماره ۲۹۹: یک عمر چو باد دور دنیا گشتیم 166شماره ۳۰۰: آن روز که ما و دل ز مادر زادیم 167شماره ۳۰۱: یک عمر چو جغد نوحه خوانی کردیم 168شماره ۳۰۲: یکچند به مرگ سخت جانی کردیم 169شماره ۳۰۳: روزی که به تاج طعنه سخت زدیم 170شماره ۳۰۴: روزی که به کار زندگی دست زدیم 171شماره ۳۰۵: عمری به دهان راستگو مشت زدیم 172شماره ۳۰۶: آن روز که چون سرو سر از خاک زدیم 173شماره ۳۰۷: آن روز که چون سبزه سر از خاک زدیم 174شماره ۳۰۸: یک عمر به بند آز پا بسته شدیم 175شماره ۳۰۹: بس جان ز فشار غم به دوران کندیم 176شماره ۳۱۰: آن روز که پابند جنون گردیدیم 177شماره ۳۱۱: ما زاده کیقباد و کیکاووسیم 178شماره ۳۱۲: از بسکه به پیش این و آن مبتذلیم 179شماره ۳۱۳: روزی که ز دل بانگ خبردار زنیم 180شماره ۳۱۴: برخیز که تا باده گلرنگ زنیم 181شماره ۳۱۵: گر طالع خفته را سحرخیز کنیم 182شماره ۳۱۶: باید ز کژی براستی میل کنیم 183شماره ۳۱۷: ما تکیه به قائدین ناشی نکنیم 184شماره ۳۱۸: ما یکسر مو به کس دوروئی نکنیم 185شماره ۳۱۹: در آتیه گر فکر نماینده کنیم 186شماره ۳۲۰: روزی است که اقدام غیورانه کنیم 187شماره ۳۲۱: ما قاعده متانت از کف ندهیم 188 شماره ۳۲۲: امروز به هر طریق ما راه رویم 189شماره ۳۲۳: با علم و عمل اگر مهیا نشویم 190شماره ۳۲۴: ما طعنه زن مقام مردی نشویم 191شماره ۳۲۵: تا چند کسل از غم بیهوده شویم 192شماره ۳۲۶: با دولت نو رسم کهن می گویم 193شماره ۳۲۷: تا چند توان به ناتوانان دیدن 194شماره ۳۲۸: با نخل خوشی همیشه پیوند بزن 195شماره ۳۲۹: ای دوست به دیوار کسی مشت مزن 196شماره ۳۳۰: ای دل شکن آتش به دل تنگ مزن 197شماره ۳۳۱: یاری که کج و دوروست، شمشیرش کن 198شماره ۳۳۲: گر تکیه کنی بر دم شمشیر مکن 199شماره ۳۳۳: طوفان می نسیان از این نوش مکن 200شماره ۳۳۴: هرگز دل کس را به عبث تنگ مکن 201شماره ۳۳۵: ای توده عمل با همم عالیه کن 202شماره ۳۳۶: ای ملت آرین وفاداری کن 203شماره ۳۳۷ - به مستوفی‌الممالک در هنگام تشکیل ...204شماره ۳۳۸: از آز بپرهیز و امیری می کن 205شماره ۳۳۹: یک عمر در این محیط گردیدم من 206شماره ۳۴۰: آثار محن از در و دیوار ببین 207شماره ۳۴۱: ای دیده دو چشم فتنه را خیره ببین 208شماره ۳۴۲: ای دیده دو چشم فتنه را خیره ببین 209شماره ۳۴۳: در مرز عجم ذلت ایرانی بین 210شماره ۳۴۴: بی دوست شب فراق غم خوردن به 211شماره ۳۴۵: با دشمن اگر پاره کنی سلسله به 212شماره ۳۴۶: احزاب جهان راه نجاتند همه 213شماره ۳۴۷: سردسته حزب هر چه هستند همه 214شماره ۳۴۸: با هم رفقا که یار و جفتند همه 215شماره ۳۴۹: یکدسته که کاندید جدیدند همه 216شماره ۳۵۰: آن دسته که در نزد تو پیشند همه 217شماره ۳۵۱: دنیا که سعادتش بود مال همه 218شماره ۳۵۲: در اول وهله پا فشردیم همه 219شماره ۳۵۳: با آنکه ز فقر پاکبازیم همه 220شماره ۳۵۴: افسوس که از رأی خراب من و تو 221شماره ۳۵۵: اشراف عزیز نکته سنج من و تو 222شماره ۳۵۶: از باده کبر مست و مخمور مشو 223شماره ۳۵۷: ای دوست برای دست و پا مشت تو کو 224شماره ۳۵۸: ای توده گرفتار جهالت شده‌ای 225شماره ۳۵۹: ای بوم در این بوم مؤسس شده‌ای 226شماره ۳۶۰ - صندوق آرا: ای جعبه به خوب و زشت ح ...227شماره ۳۶۱: ای مرغ اسیر از چه کم‌حوصله‌ای 228شماره ۳۶۲: با زور و وبال تا وزارت کردی 229شماره ۳۶۳: ای جعبه پریر دلربائی کردی 230شماره ۳۶۴: ای روز سیاه من سیه تر گردی 231شماره ۳۶۵: دی عامل اختلاس اموال شدی 232شماره ۳۶۶: دیدی بخلاف عزم و تصمیم شدی 233شماره ۳۶۷: آنانکه کنند با دو صد طنازی 234شماره ۳۶۸: آسوده در این دیر کهن نیست کسی 235شماره ۳۶۹: هر کس بطریق خاص شد یار کسی 236شماره ۳۷۰: زد چنگ زمانه چنگ بی‌تکلیفی 237شماره ۳۷۱: در اول عشق باده نوشی اولی 238شماره ۳۷۲: خواهی تو چو مشت بسته را وانکنی 239شماره ۳۷۳: امروز اگر خطا سراپا نکنی 240شماره ۳۷۴: آن را که ز مهر خویش پرورده کنی 241شماره ۳۷۵: ای کوه تو همسنگ غم و درد منی 242شماره ۳۷۶: می کوش که پامال جهالت نشوی 243شماره ۳۷۷: ای جعبه مرا گوهر مقصود توئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ