به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فرخی یزدی

فرخی یزدیرباعیاتشماره ۱۵۴: چون عیش و غم زمانه قسمت کردند

790عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چون عیش و غم زمانه قسمت کردند

ما را غم بیکرانه قسمت کردند

شیخ و شه و شحنه عیش و نوش همه را

بردند و برادرانه قسمت کردند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شماره ۱۵۳ - راجع به کمپانی نفت و اختلاف آن با ...2شماره ۱۵۴: چون عیش و غم زمانه قسمت کردند 3شماره ۱۵۵: در کعبه خطاکار خطابم کردند 4شماره ۱۵۶: شادم که پری رخان غمینم کردند 5 شماره ۱۵۷ - اعتصاب غذای زندانیان زندان قصر: ...6شماره ۱۵۸: افسوس که دشمنان دلم خون کردند 7شماره ۱۵۹: آنانکه ز خون دو دست رنگین کردند 8شماره ۱۶۰: هر رأی که با دادن سیم آوردند 9شماره ۱۶۱: آنانکه پریر با عدو یار شدند 10شماره ۱۶۲: چون مرتجعین آلت نیرنگ شدند 11شماره ۱۶۳: ابناء جهان که زاده بوالبشرند 12شماره ۱۶۴: آنانکه به پا بنای هستی دارند 13شماره ۱۶۵: آنانکه تو را دو سال یکبار خرند 14شماره ۱۶۶: این پول که صاحبان القاب خورند 15شماره ۱۶۷: بر بام فلک بیرق کین برق زند 16شماره ۱۶۸: جمعی ز غنا صاحب افسر باشند 17شماره ۱۶۹: ما طالب آنکه کار مطلوب کند 18شماره ۱۷۰ - درباره منصورالسلطنه: عدلیه که داد ...19شماره ۱۷۱: سرمایه اغنیا اگر کار کند 20شماره ۱۷۲: دستی که به پرده کعبه را دیر کند 21شماره ۱۷۳: ملت چو شراب بی خودی نوش کند 22شماره ۱۷۴: هر کس می بی‌حقیقتی نوش کند 23شماره ۱۷۵: از عدل اگر وکیل توصیف کند 24شماره ۱۷۶: آن کیست که پرده خطا چاک کند 25شماره ۱۷۷: هرگز دل من شکایت از غم نکند 26شماره ۱۷۸: عاقل که جز اقدام لزومی نکند 27شماره ۱۷۹: آنانکه به قانون‌شکنی مشغولند 28شماره ۱۸۰: آن قوم که با عاطفه و انسانند 29شماره ۱۸۱: آنانکه ترا به خویش ترغیب کنند 30شماره ۱۸۲ - بازداشت قوام‌السلطنه و محاکمه او: ...31شماره ۱۸۳: موقعی که شماره از طوفان توقیف گردی ...32شماره ۱۸۴: نظار چو قفل جعبه را باز کنند 33شماره ۱۸۵: آنانکه خطای خویش تکمیل کنند 34شماره ۱۸۶: خوش باش که ارباب یقین شک نکنند 35شماره ۱۸۷: ما را متمولین گدا می خواهند 36شماره ۱۸۸: آن را که نفوذ و اقتدارات بود 37شماره ۱۸۹: در راستی آنکه بی کم و کاست بود 38شماره ۱۹۰: طوفان که طرفدار صفا خواهد بود 39شماره ۱۹۱: گر دور زمانه این چنین خواهد بود 40شماره ۱۹۲: جان چند گهی گوشه نشین خواهد بود 41شماره ۱۹۳: آن را که درستی عمل، کیش بود 42شماره ۱۹۴: ای کاش من و تو را کمی مدرک بود 43شماره ۱۹۵ - در مدح مستوفی‌الممالک: رسم و ره م ...44شماره ۱۹۶: آن روز که در ارض و سما هیچ نبود 45شماره ۱۹۷: ایکاش بشهر شحنه را زور نبود 46 شماره ۱۹۸: گر شیخ ریا رند قدح نوش نبود 47شماره ۱۹۹ - سقوط کابینه قوام‌السلطنه: از دست ...48شماره ۲۰۰: ایکاش که جز رنگ صفا رنگ نبود 49شماره ۲۰۱: هر خانه که شادیش بجز غم نبود 50شماره ۲۰۲: هر چند افق زمانه روشن نبود 51شماره ۲۰۳ - مخالفت اقلیت مجلس چهارم با دولت م ...52شماره ۲۰۴: آزادی اگر تیول یکدسته نبود 53شماره ۲۰۵: اسرار سراچه کهن تازه نبود 54شماره ۲۰۶: هر شر اگر از امور خیریه نبود 55شماره ۲۰۷: بر دوره فترت اعتباری نبود 56شماره ۲۰۸: دیروز توانگری زر اندوخته بود 57شماره ۲۰۹: دیشب که به پای دل مرا سلسله بود 58شماره ۲۱۰: روزی که دل غمزده را شادی بود 59شماره ۲۱۱: در کشور دیگران که بیداری بود 60شماره ۲۱۲: هر جا سخن از سیم و زر ناب رود 61شماره ۲۱۳: گر رشته سعی و کار پیوند شود 62شماره ۲۱۴: گر درد و غم قدیم تجدید شود 63شماره ۲۱۵: دولت چو بفکر خویش تشکیل شود 64شماره ۲۱۶ - در مورد کابینه مستوفی‌الممالک: گو ...65شماره ۲۱۷: تا چون من و شانه باد شیدا نشود 66شماره ۲۱۸: گر عامل جور حاکم ما نشود 67شماره ۲۱۹: هرگز به هما، بوم برابر نشود 68شماره ۲۲۰: تا جرأت و پشتکار توأم نشود 69شماره ۲۲۱: فکری که سقیم گشت سالم نشود 70شماره ۲۲۲: ثروت سبب وحی سماوی نشود 71شماره ۲۲۳ - مخالفت با احمدشاه و ولیعهد او: پو ...72شماره ۲۲۴: آن اهل خطا که با خطاکار نمود 73شماره ۲۲۵: روزی به نبرد صف شکستن باید 74شماره ۲۲۶: با پاک دلان پاک نهادی باید 75شماره ۲۲۷: گر ما و تو را دفع اعادی باید 76شماره ۲۲۸: از سنگلج آوای غم اندوز آید 77شماره ۲۲۹: بس ناله جغد غم در این بوم آید 78شماره ۲۳۰: اوضاع نجومی چو به تقویم آید 79شماره ۲۳۱: از سطح افق شعله گلگون آید 80شماره ۲۳۲: از چیست که باد فتنه انگیخته‌اید 81شماره ۲۳۳ - در رفع توقیف روزنامه طوفان: طوفان ...82شماره ۲۳۴: ای مجلسیان دگر چه رنگی دارید 83شماره ۲۳۵: اول بخطا پیشه مماشات کنید 84شماره ۲۳۶ - نمایشگاه امتعه داخله: گویم سخنی ا ...85شماره ۲۳۷: خیزید و چو شیر شرزه اقدام کنید 86شماره ۲۳۸: ای دسته پابند هوی رحم کنید 87شماره ۲۳۹: تا چند به جور و ظلم تصمیم کنید 88شماره ۲۴۰ - درباره دولت مستوفی‌الممالک: بی‌مه ...89شماره ۲۴۱: یاران ز می غرور، مستی نکنید 90شماره ۲۴۲: ای توده بی صدا خموشی نکنید 91شماره ۲۴۳: ای دوده جم قیام یکباره کنید 92شماره ۲۴۴: قمری سخن از سرو چمن می گوید 93شماره ۲۴۵ - سردار سپه: اسرار نهفته گر نگفتی ب ...94شماره ۲۴۶ - در مورد رأی اعتماد مجلس به دولت ق ...95شماره ۲۴۷: ای غافل نشناخته زنگی از حور 96شماره ۲۴۸ - در انتقاد از دادگستری: این خانه و ...97شماره ۲۴۹: از بهر مجازات و مکافات وزیر 98شماره ۲۵۰: ای مرد جوان، تجربه از پیر بگیر 99شماره ۲۵۱ - در مورد انتخابات: صندوق دهن بسته ...100شماره ۲۵۲ - درباره شکست قیام خیابانی: طوفان ب ...101شماره ۲۵۳: دهقان پسر کارگری کهنه لباس 102شماره ۲۵۴: گل نیست دلم که رنگ و بو خواهد و بس 103شماره ۲۵۵: در مملکت انقلاب می باید و بس 104شماره ۲۵۶: شهزاده آزاد چو شد حارس فارس 105شماره ۲۵۷: ای دل تو همیشه راه حق پوی و مترس 106شماره ۲۵۸: امروز که گشته هر غمینی دلخوش 107 شماره ۲۵۹: با کجروی خلق جعلق خوش باش 108شماره ۲۶۰: ای دوست به فکر جنگجوئی کم باش 109شماره ۲۶۱: از درد و غم زمانه افسرده مباش 110شماره ۲۶۲: در بیشه دهر، شیر با دندان باش 111شماره ۲۶۳: ای خامه راست رو حقیقت جو باش 112شماره ۲۶۴: در پای گلی شبی نهاده سر خویش 113شماره ۲۶۵: تنها نه منم غمین برای دل خویش 114شماره ۲۶۶ - یعنی کشک: موقعی که یکی از دوستان ...115شماره ۲۶۷: چون عامل ماضی است منصورالملک 116شماره ۲۶۸: از یک طرفی مجلس ما شیک و قشنگ 117شماره ۲۶۹: آن رند دغل بازگه با مکر و حیل 118شماره ۲۷۰: کابینه اگر بود ز بحران تعطیل 119شماره ۲۷۱: ماده تاریخ ذیل را به مناسبت قتل می ...120شماره ۲۷۲ - درباره قوام‌السلطنه و وثوق‌الدوله ...121شماره ۲۷۳: چندی ز هوس باده پرستی کردم 122شماره ۲۷۴: هنگام جوانی به خدا پیر شدم 123شماره ۲۷۵: عمری به هوس گرد جهان گردیدم 124شماره ۲۷۶: یک چند گرفتار خطر گردیدم 125شماره ۲۷۷: من حسرت آب زندگانی نخورم 126شماره ۲۷۸: من حسرت آب زندگانی نخورم 127شماره ۲۷۹: با دیده سرخ و چهره زرد خوشم 128شماره ۲۸۰: از روز ازل عاشقی آموخت دلم 129شماره ۲۸۱: آن روز که حرف عشق بشنفت دلم 130شماره ۲۸۲: دارم سر آنکه عیش پاینده کنم 131شماره ۲۸۳: آن سبزه که ترک این چمن گفت، منم 132شماره ۲۸۴: با فکر قوی گرسنه چون شیر، منم 133شماره ۲۸۵: آن خم که بود مدام در جوش، منم 134شماره ۲۸۶: از بسکه چو سرو چمن آزاده منم 135شماره ۲۸۷: از رنگ افق من آتشی می‌بینم 136شماره ۲۸۸: در موسم گل طرف چمن می‌خواهم 137شماره ۲۸۹: تا چند ز آه سینه دل چاک شوم 138شماره ۲۹۰: با دشمن و دوست گر شدی نرم چو موم 139شماره ۲۹۱: تا درس محبت تو آموخته‌ایم 140شماره ۲۹۲: ما بیرق صلح کل برافرشته‌ایم 141شماره ۲۹۳: از دست تو ما ساغر صهبا زده‌ایم 142شماره ۲۹۴: تا بر سر حرص و آز خود پا زده‌ایم 143شماره ۲۹۵: عمریست که بر عاطفه مفتون شده‌ایم 144شماره ۲۹۶: ما خاک به سر ز بی‌حسابی شده‌ایم 145شماره ۲۹۷: آن روز که ره بشادی و غم بستیم 146شماره ۲۹۸: ما دایره کثرت و قلت هستیم 147شماره ۲۹۹: یک عمر چو باد دور دنیا گشتیم 148شماره ۳۰۰: آن روز که ما و دل ز مادر زادیم 149شماره ۳۰۱: یک عمر چو جغد نوحه خوانی کردیم 150شماره ۳۰۲: یکچند به مرگ سخت جانی کردیم 151شماره ۳۰۳: روزی که به تاج طعنه سخت زدیم 152شماره ۳۰۴: روزی که به کار زندگی دست زدیم 153شماره ۳۰۵: عمری به دهان راستگو مشت زدیم 154شماره ۳۰۶: آن روز که چون سرو سر از خاک زدیم 155شماره ۳۰۷: آن روز که چون سبزه سر از خاک زدیم 156شماره ۳۰۸: یک عمر به بند آز پا بسته شدیم 157شماره ۳۰۹: بس جان ز فشار غم به دوران کندیم 158شماره ۳۱۰: آن روز که پابند جنون گردیدیم 159شماره ۳۱۱: ما زاده کیقباد و کیکاووسیم 160شماره ۳۱۲: از بسکه به پیش این و آن مبتذلیم 161شماره ۳۱۳: روزی که ز دل بانگ خبردار زنیم 162شماره ۳۱۴: برخیز که تا باده گلرنگ زنیم 163شماره ۳۱۵: گر طالع خفته را سحرخیز کنیم 164شماره ۳۱۶: باید ز کژی براستی میل کنیم 165شماره ۳۱۷: ما تکیه به قائدین ناشی نکنیم 166شماره ۳۱۸: ما یکسر مو به کس دوروئی نکنیم 167شماره ۳۱۹: در آتیه گر فکر نماینده کنیم 168شماره ۳۲۰: روزی است که اقدام غیورانه کنیم 169شماره ۳۲۱: ما قاعده متانت از کف ندهیم 170 شماره ۳۲۲: امروز به هر طریق ما راه رویم 171شماره ۳۲۳: با علم و عمل اگر مهیا نشویم 172شماره ۳۲۴: ما طعنه زن مقام مردی نشویم 173شماره ۳۲۵: تا چند کسل از غم بیهوده شویم 174شماره ۳۲۶: با دولت نو رسم کهن می گویم 175شماره ۳۲۷: تا چند توان به ناتوانان دیدن 176شماره ۳۲۸: با نخل خوشی همیشه پیوند بزن 177شماره ۳۲۹: ای دوست به دیوار کسی مشت مزن 178شماره ۳۳۰: ای دل شکن آتش به دل تنگ مزن 179شماره ۳۳۱: یاری که کج و دوروست، شمشیرش کن 180شماره ۳۳۲: گر تکیه کنی بر دم شمشیر مکن 181شماره ۳۳۳: طوفان می نسیان از این نوش مکن 182شماره ۳۳۴: هرگز دل کس را به عبث تنگ مکن 183شماره ۳۳۵: ای توده عمل با همم عالیه کن 184شماره ۳۳۶: ای ملت آرین وفاداری کن 185شماره ۳۳۷ - به مستوفی‌الممالک در هنگام تشکیل ...186شماره ۳۳۸: از آز بپرهیز و امیری می کن 187شماره ۳۳۹: یک عمر در این محیط گردیدم من 188شماره ۳۴۰: آثار محن از در و دیوار ببین 189شماره ۳۴۱: ای دیده دو چشم فتنه را خیره ببین 190شماره ۳۴۲: ای دیده دو چشم فتنه را خیره ببین 191شماره ۳۴۳: در مرز عجم ذلت ایرانی بین 192شماره ۳۴۴: بی دوست شب فراق غم خوردن به 193شماره ۳۴۵: با دشمن اگر پاره کنی سلسله به 194شماره ۳۴۶: احزاب جهان راه نجاتند همه 195شماره ۳۴۷: سردسته حزب هر چه هستند همه 196شماره ۳۴۸: با هم رفقا که یار و جفتند همه 197شماره ۳۴۹: یکدسته که کاندید جدیدند همه 198شماره ۳۵۰: آن دسته که در نزد تو پیشند همه 199شماره ۳۵۱: دنیا که سعادتش بود مال همه 200شماره ۳۵۲: در اول وهله پا فشردیم همه 201شماره ۳۵۳: با آنکه ز فقر پاکبازیم همه 202شماره ۳۵۴: افسوس که از رأی خراب من و تو 203شماره ۳۵۵: اشراف عزیز نکته سنج من و تو 204شماره ۳۵۶: از باده کبر مست و مخمور مشو 205شماره ۳۵۷: ای دوست برای دست و پا مشت تو کو 206شماره ۳۵۸: ای توده گرفتار جهالت شده‌ای 207شماره ۳۵۹: ای بوم در این بوم مؤسس شده‌ای 208شماره ۳۶۰ - صندوق آرا: ای جعبه به خوب و زشت ح ...209شماره ۳۶۱: ای مرغ اسیر از چه کم‌حوصله‌ای 210شماره ۳۶۲: با زور و وبال تا وزارت کردی 211شماره ۳۶۳: ای جعبه پریر دلربائی کردی 212شماره ۳۶۴: ای روز سیاه من سیه تر گردی 213شماره ۳۶۵: دی عامل اختلاس اموال شدی 214شماره ۳۶۶: دیدی بخلاف عزم و تصمیم شدی 215شماره ۳۶۷: آنانکه کنند با دو صد طنازی 216شماره ۳۶۸: آسوده در این دیر کهن نیست کسی 217شماره ۳۶۹: هر کس بطریق خاص شد یار کسی 218شماره ۳۷۰: زد چنگ زمانه چنگ بی‌تکلیفی 219شماره ۳۷۱: در اول عشق باده نوشی اولی 220شماره ۳۷۲: خواهی تو چو مشت بسته را وانکنی 221شماره ۳۷۳: امروز اگر خطا سراپا نکنی 222شماره ۳۷۴: آن را که ز مهر خویش پرورده کنی 223شماره ۳۷۵: ای کوه تو همسنگ غم و درد منی 224شماره ۳۷۶: می کوش که پامال جهالت نشوی 225شماره ۳۷۷: ای جعبه مرا گوهر مقصود توئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ