به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فرخی یزدی

فرخی یزدیرباعیاتشماره ۵۸: یا دوست دشمنند یا دشمن دوست

760عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

یا دوست دشمنند یا دشمن دوست

از دست رها مکن چو من دامن دوست

پرهیز نما ز دوستانی که ز جهل

گر خوار شوی چو خار در گلشن دوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شماره ۵۷: ای توده که جهل در سرشت من و توست 2شماره ۵۸: یا دوست دشمنند یا دشمن دوست 3شماره ۵۹: آن عهد که بسته شد میان من و دوست 4شماره ۶۰: چون مرکز ثقل ما به جز مجلس نیست 5شماره ۶۱: این فقر و فنا برای ما مایل کیست 6شماره ۶۲: این زمزمه های شوم را قائل کیست 7شماره ۶۳: ای کاهن خودپرست، معبود تو کیست 8شماره ۶۴ - کابینه سردار سپه: با مشت و لگد معن ...9شماره ۶۵: با آنکه غنی خزانه دولت نیست 10شماره ۶۶: آنکس که ز راه جور شد شادان کیست 11شماره ۶۷: این زمزمه ها غیر مستحسن چیست 12شماره ۶۸: ای داد که شیوه من و دل زاریست 13شماره ۶۹: در دیده ما فقر و غنا هر دو یکیست 14شماره ۷۰: ای داد که راه نفسی پیدا نیست 15شماره ۷۱ - صندوق آرا: دردا که دوای دل به جز ح ...16شماره ۷۲: در دهر کسی چو ما بدین ذلت نیست 17شماره ۷۳: در مسلک ما که عزت و ذلت نیست 18شماره ۷۴: درد هر چو ما کسی بدین ذلت نیست 19شماره ۷۵ - کابینه مشیرالدوله: هرچند که سیل آر ...20شماره ۷۶ - کابینه مشیرالدوله: ای آنکه تو را گ ...21شماره ۷۷: جز ایزد پاک حاکم عادل نیست 22شماره ۷۸ - مجلس پنجم: از رأی خران دلم دمی بی‌ ...23شماره ۷۹: در غمکده ای که شادیش جز غم نیست 24شماره ۸۰: هرگز دل ما غمین ز بیش و کم نیست 25شماره ۸۱: باغی که در آن آب و هوا روشن نیست 26شماره ۸۲: آن سلسله را که جز خطا باطن نیست 27شماره ۸۳: هر چند که انقلاب را قاعده نیست 28شماره ۸۴: در کشور ما که دزد را واهمه نیست 29شماره ۸۵: در مملکتی که نام آزادی نیست 30شماره ۸۶ - مجلس پنجم: تا رسم غنی غیر دل‌آزاری ...31شماره ۸۷: ای خصم تو را مجال کین توزی نیست 32شماره ۸۸: چون نامه ما برای کلاشی نیست 33شماره ۸۹ - عدلیه: در کشور ما که جنگ اصنافی نی ...34شماره ۹۰: در مملکتی که جنگ اصنافی نیست 35شماره ۹۱: دردی بتر از علت نادانی نیست 36شماره ۹۲: هر کس که بعهد دوستی پایه نداشت 37شماره ۹۳: عمری که مرا به گردش و سیر گذشت 38شماره ۹۴: دیشب که به صد فتنه و آشوب گذشت 39شماره ۹۵: عهدی که در این خانه نوا بود، گذشت 40شماره ۹۶: عمری که مرا به گردش و سیر گذشت 41شماره ۹۷: عمری به ره جنون نشستیم و گذشت 42شماره ۹۸: ای دیده تو را بر آب دیدیم و گذشت 43شماره ۹۹: خوش آنکه چو من حیات جاوید گرفت 44شماره ۱۰۰: اول ره کار را نشان باید داد 45شماره ۱۰۱: ای دوست برای دوست جان باید داد 46شماره ۱۰۲: دردا که جهان به ما دل شاد نداد 47شماره ۱۰۳: استاد ازل که درس بیداد نداد 48شماره ۱۰۴: گر مشکل فقر و ثروت آسان گردد 49شماره ۱۰۵: دشمن پی دشمنی کمر می‌بندد 50شماره ۱۰۶: هر گل که ز یکرنگی خود بو دارد 51شماره ۱۰۷: دل زمزمه های انقلابی دارد 52شماره ۱۰۸: آن کس که مقام مستشاری دارد 53شماره ۱۰۹: این چرخ برین که سرفرازی دارد 54شماره ۱۱۰: چشم تو خدنگ سینه دوزی دارد 55شماره ۱۱۱: هر کس که به دل چو لاله داغی دارد 56شماره ۱۱۲: این خانه دگر چو نی نوایی دارد 57 شماره ۱۱۳: فکر نوئی از برای ما باید کرد 58شماره ۱۱۴: گر درد عموم را دوا باید کرد 59شماره ۱۱۵: یا سد ره فقر و غنا باید کرد 60شماره ۱۱۶: در گاه عمل شتاب می‌باید کرد 61شماره ۱۱۷: با عزم متین شتاب می‌باید کرد 62شماره ۱۱۸: در کعبه برهمنی نمی‌باید کرد 63شماره ۱۱۹: با این ره و رسم بد چه می‌باید کرد 64شماره ۱۲۰: آن میر که جا در اطلس و قاقم کرد 65شماره ۱۲۱: درد و غم خوبان جوان پیرم کرد 66شماره ۱۲۲ - سقوط کابینه قوام‌السلطنه: آن خودس ...67شماره ۱۲۳ - درباره وستداهل سوئدی، رییس شهربان ...68شماره ۱۲۴: آن شیخ که دم ز علم اخفش می‌زد 69شماره ۱۲۵: گر سائس ملک با کیاست باشد 70شماره ۱۲۶: گر بر دل ما گرد ملالت باشد 71شماره ۱۲۷: گفتی دل خون کرده عوض خواهد شد 72شماره ۱۲۸: آخر دل من ز غصه خون خواهد شد 73شماره ۱۲۹: دانی که دل غمزده چون خواهد شد 74شماره ۱۳۰: با خلق خدا شریک غم باید شد 75شماره ۱۳۱: یا هم چو ضعیف منزوی باید شد 76شماره ۱۳۲: در مسلک مالک ملکی سالک شد 77شماره ۱۳۳ - به مناسبت ترور عشقی: یک دم دل ما ...78شماره ۱۳۴ - به مناسبت ترور عشقی: یک دم دل ما ...79شماره ۱۳۵: هر خویش چو نقش در و دیوار نشد 80شماره ۱۳۶: شادم که دل خراب ترمیم نشد 81شماره ۱۳۷: هر سر که بپای خم می سوده نشد 82شماره ۱۳۸: یک دم دل من ز غصه آسوده نشد 83شماره ۱۳۹: از رأی شمیران غم دل افزون شد 84شماره ۱۴۰: دوشینه لوای صلح افراشته شد 85شماره ۱۴۱: ای کاش مرا ناطقه گویا می‌شد 86شماره ۱۴۲: ای کاش که راز دل مبرهن می‌شد 87شماره ۱۴۳ - به مناسبت قتل کلنل پسیان: روزی که ...88شماره ۱۴۴: این قوم که تا کشور ما تاخته‌اند 89شماره ۱۴۵: بس هم‌نفسان نرد غلط باخته‌اند 90شماره ۱۴۶: آنان که لوای فقر افراخته‌اند 91شماره ۱۴۷ - در مورد وکلای مجلس: آنان که سوار ...92شماره ۱۴۸: ابناء بشر جمله ز یک عائله‌اند 93شماره ۱۴۹ - در مورد وثوق‌الدوله: آنان که پریر ...94شماره ۱۵۰: آن سلسله ای که از امیران هستند 95شماره ۱۵۱: تجار ز فقر ناشکیبا گشتند 96شماره ۱۵۲: آنانکه به عدل و داد مفتون گشتند 97شماره ۱۵۳ - راجع به کمپانی نفت و اختلاف آن با ...98شماره ۱۵۴: چون عیش و غم زمانه قسمت کردند 99شماره ۱۵۵: در کعبه خطاکار خطابم کردند 100شماره ۱۵۶: شادم که پری رخان غمینم کردند 101 شماره ۱۵۷ - اعتصاب غذای زندانیان زندان قصر: ...102شماره ۱۵۸: افسوس که دشمنان دلم خون کردند 103شماره ۱۵۹: آنانکه ز خون دو دست رنگین کردند 104شماره ۱۶۰: هر رأی که با دادن سیم آوردند 105شماره ۱۶۱: آنانکه پریر با عدو یار شدند 106شماره ۱۶۲: چون مرتجعین آلت نیرنگ شدند 107شماره ۱۶۳: ابناء جهان که زاده بوالبشرند 108شماره ۱۶۴: آنانکه به پا بنای هستی دارند 109شماره ۱۶۵: آنانکه تو را دو سال یکبار خرند 110شماره ۱۶۶: این پول که صاحبان القاب خورند 111شماره ۱۶۷: بر بام فلک بیرق کین برق زند 112شماره ۱۶۸: جمعی ز غنا صاحب افسر باشند 113شماره ۱۶۹: ما طالب آنکه کار مطلوب کند 114شماره ۱۷۰ - درباره منصورالسلطنه: عدلیه که داد ...115شماره ۱۷۱: سرمایه اغنیا اگر کار کند 116شماره ۱۷۲: دستی که به پرده کعبه را دیر کند 117شماره ۱۷۳: ملت چو شراب بی خودی نوش کند 118شماره ۱۷۴: هر کس می بی‌حقیقتی نوش کند 119شماره ۱۷۵: از عدل اگر وکیل توصیف کند 120شماره ۱۷۶: آن کیست که پرده خطا چاک کند 121شماره ۱۷۷: هرگز دل من شکایت از غم نکند 122شماره ۱۷۸: عاقل که جز اقدام لزومی نکند 123شماره ۱۷۹: آنانکه به قانون‌شکنی مشغولند 124شماره ۱۸۰: آن قوم که با عاطفه و انسانند 125شماره ۱۸۱: آنانکه ترا به خویش ترغیب کنند 126شماره ۱۸۲ - بازداشت قوام‌السلطنه و محاکمه او: ...127شماره ۱۸۳: موقعی که شماره از طوفان توقیف گردی ...128شماره ۱۸۴: نظار چو قفل جعبه را باز کنند 129شماره ۱۸۵: آنانکه خطای خویش تکمیل کنند 130شماره ۱۸۶: خوش باش که ارباب یقین شک نکنند 131شماره ۱۸۷: ما را متمولین گدا می خواهند 132شماره ۱۸۸: آن را که نفوذ و اقتدارات بود 133شماره ۱۸۹: در راستی آنکه بی کم و کاست بود 134شماره ۱۹۰: طوفان که طرفدار صفا خواهد بود 135شماره ۱۹۱: گر دور زمانه این چنین خواهد بود 136شماره ۱۹۲: جان چند گهی گوشه نشین خواهد بود 137شماره ۱۹۳: آن را که درستی عمل، کیش بود 138شماره ۱۹۴: ای کاش من و تو را کمی مدرک بود 139شماره ۱۹۵ - در مدح مستوفی‌الممالک: رسم و ره م ...140شماره ۱۹۶: آن روز که در ارض و سما هیچ نبود 141شماره ۱۹۷: ایکاش بشهر شحنه را زور نبود 142 شماره ۱۹۸: گر شیخ ریا رند قدح نوش نبود 143شماره ۱۹۹ - سقوط کابینه قوام‌السلطنه: از دست ...144شماره ۲۰۰: ایکاش که جز رنگ صفا رنگ نبود 145شماره ۲۰۱: هر خانه که شادیش بجز غم نبود 146شماره ۲۰۲: هر چند افق زمانه روشن نبود 147شماره ۲۰۳ - مخالفت اقلیت مجلس چهارم با دولت م ...148شماره ۲۰۴: آزادی اگر تیول یکدسته نبود 149شماره ۲۰۵: اسرار سراچه کهن تازه نبود 150شماره ۲۰۶: هر شر اگر از امور خیریه نبود 151شماره ۲۰۷: بر دوره فترت اعتباری نبود 152شماره ۲۰۸: دیروز توانگری زر اندوخته بود 153شماره ۲۰۹: دیشب که به پای دل مرا سلسله بود 154شماره ۲۱۰: روزی که دل غمزده را شادی بود 155شماره ۲۱۱: در کشور دیگران که بیداری بود 156شماره ۲۱۲: هر جا سخن از سیم و زر ناب رود 157شماره ۲۱۳: گر رشته سعی و کار پیوند شود 158شماره ۲۱۴: گر درد و غم قدیم تجدید شود 159شماره ۲۱۵: دولت چو بفکر خویش تشکیل شود 160شماره ۲۱۶ - در مورد کابینه مستوفی‌الممالک: گو ...161شماره ۲۱۷: تا چون من و شانه باد شیدا نشود 162شماره ۲۱۸: گر عامل جور حاکم ما نشود 163شماره ۲۱۹: هرگز به هما، بوم برابر نشود 164شماره ۲۲۰: تا جرأت و پشتکار توأم نشود 165شماره ۲۲۱: فکری که سقیم گشت سالم نشود 166شماره ۲۲۲: ثروت سبب وحی سماوی نشود 167شماره ۲۲۳ - مخالفت با احمدشاه و ولیعهد او: پو ...168شماره ۲۲۴: آن اهل خطا که با خطاکار نمود 169شماره ۲۲۵: روزی به نبرد صف شکستن باید 170شماره ۲۲۶: با پاک دلان پاک نهادی باید 171شماره ۲۲۷: گر ما و تو را دفع اعادی باید 172شماره ۲۲۸: از سنگلج آوای غم اندوز آید 173شماره ۲۲۹: بس ناله جغد غم در این بوم آید 174شماره ۲۳۰: اوضاع نجومی چو به تقویم آید 175شماره ۲۳۱: از سطح افق شعله گلگون آید 176شماره ۲۳۲: از چیست که باد فتنه انگیخته‌اید 177شماره ۲۳۳ - در رفع توقیف روزنامه طوفان: طوفان ...178شماره ۲۳۴: ای مجلسیان دگر چه رنگی دارید 179شماره ۲۳۵: اول بخطا پیشه مماشات کنید 180شماره ۲۳۶ - نمایشگاه امتعه داخله: گویم سخنی ا ...181شماره ۲۳۷: خیزید و چو شیر شرزه اقدام کنید 182شماره ۲۳۸: ای دسته پابند هوی رحم کنید 183شماره ۲۳۹: تا چند به جور و ظلم تصمیم کنید 184شماره ۲۴۰ - درباره دولت مستوفی‌الممالک: بی‌مه ...185شماره ۲۴۱: یاران ز می غرور، مستی نکنید 186شماره ۲۴۲: ای توده بی صدا خموشی نکنید 187شماره ۲۴۳: ای دوده جم قیام یکباره کنید 188شماره ۲۴۴: قمری سخن از سرو چمن می گوید 189شماره ۲۴۵ - سردار سپه: اسرار نهفته گر نگفتی ب ...190شماره ۲۴۶ - در مورد رأی اعتماد مجلس به دولت ق ...191شماره ۲۴۷: ای غافل نشناخته زنگی از حور 192شماره ۲۴۸ - در انتقاد از دادگستری: این خانه و ...193شماره ۲۴۹: از بهر مجازات و مکافات وزیر 194شماره ۲۵۰: ای مرد جوان، تجربه از پیر بگیر 195شماره ۲۵۱ - در مورد انتخابات: صندوق دهن بسته ...196شماره ۲۵۲ - درباره شکست قیام خیابانی: طوفان ب ...197شماره ۲۵۳: دهقان پسر کارگری کهنه لباس 198شماره ۲۵۴: گل نیست دلم که رنگ و بو خواهد و بس 199شماره ۲۵۵: در مملکت انقلاب می باید و بس 200شماره ۲۵۶: شهزاده آزاد چو شد حارس فارس 201شماره ۲۵۷: ای دل تو همیشه راه حق پوی و مترس 202شماره ۲۵۸: امروز که گشته هر غمینی دلخوش 203 شماره ۲۵۹: با کجروی خلق جعلق خوش باش 204شماره ۲۶۰: ای دوست به فکر جنگجوئی کم باش 205شماره ۲۶۱: از درد و غم زمانه افسرده مباش 206شماره ۲۶۲: در بیشه دهر، شیر با دندان باش 207شماره ۲۶۳: ای خامه راست رو حقیقت جو باش 208شماره ۲۶۴: در پای گلی شبی نهاده سر خویش 209شماره ۲۶۵: تنها نه منم غمین برای دل خویش 210شماره ۲۶۶ - یعنی کشک: موقعی که یکی از دوستان ...211شماره ۲۶۷: چون عامل ماضی است منصورالملک 212شماره ۲۶۸: از یک طرفی مجلس ما شیک و قشنگ 213شماره ۲۶۹: آن رند دغل بازگه با مکر و حیل 214شماره ۲۷۰: کابینه اگر بود ز بحران تعطیل 215شماره ۲۷۱: ماده تاریخ ذیل را به مناسبت قتل می ...216شماره ۲۷۲ - درباره قوام‌السلطنه و وثوق‌الدوله ...217شماره ۲۷۳: چندی ز هوس باده پرستی کردم 218شماره ۲۷۴: هنگام جوانی به خدا پیر شدم 219شماره ۲۷۵: عمری به هوس گرد جهان گردیدم 220شماره ۲۷۶: یک چند گرفتار خطر گردیدم 221شماره ۲۷۷: من حسرت آب زندگانی نخورم 222شماره ۲۷۸: من حسرت آب زندگانی نخورم 223شماره ۲۷۹: با دیده سرخ و چهره زرد خوشم 224شماره ۲۸۰: از روز ازل عاشقی آموخت دلم 225شماره ۲۸۱: آن روز که حرف عشق بشنفت دلم 226شماره ۲۸۲: دارم سر آنکه عیش پاینده کنم 227شماره ۲۸۳: آن سبزه که ترک این چمن گفت، منم 228شماره ۲۸۴: با فکر قوی گرسنه چون شیر، منم 229شماره ۲۸۵: آن خم که بود مدام در جوش، منم 230شماره ۲۸۶: از بسکه چو سرو چمن آزاده منم 231شماره ۲۸۷: از رنگ افق من آتشی می‌بینم 232شماره ۲۸۸: در موسم گل طرف چمن می‌خواهم 233شماره ۲۸۹: تا چند ز آه سینه دل چاک شوم 234شماره ۲۹۰: با دشمن و دوست گر شدی نرم چو موم 235شماره ۲۹۱: تا درس محبت تو آموخته‌ایم 236شماره ۲۹۲: ما بیرق صلح کل برافرشته‌ایم 237شماره ۲۹۳: از دست تو ما ساغر صهبا زده‌ایم 238شماره ۲۹۴: تا بر سر حرص و آز خود پا زده‌ایم 239شماره ۲۹۵: عمریست که بر عاطفه مفتون شده‌ایم 240شماره ۲۹۶: ما خاک به سر ز بی‌حسابی شده‌ایم 241شماره ۲۹۷: آن روز که ره بشادی و غم بستیم 242شماره ۲۹۸: ما دایره کثرت و قلت هستیم 243شماره ۲۹۹: یک عمر چو باد دور دنیا گشتیم 244شماره ۳۰۰: آن روز که ما و دل ز مادر زادیم 245شماره ۳۰۱: یک عمر چو جغد نوحه خوانی کردیم 246شماره ۳۰۲: یکچند به مرگ سخت جانی کردیم 247شماره ۳۰۳: روزی که به تاج طعنه سخت زدیم 248شماره ۳۰۴: روزی که به کار زندگی دست زدیم 249شماره ۳۰۵: عمری به دهان راستگو مشت زدیم 250شماره ۳۰۶: آن روز که چون سرو سر از خاک زدیم 251شماره ۳۰۷: آن روز که چون سبزه سر از خاک زدیم 252شماره ۳۰۸: یک عمر به بند آز پا بسته شدیم 253شماره ۳۰۹: بس جان ز فشار غم به دوران کندیم 254شماره ۳۱۰: آن روز که پابند جنون گردیدیم 255شماره ۳۱۱: ما زاده کیقباد و کیکاووسیم 256شماره ۳۱۲: از بسکه به پیش این و آن مبتذلیم 257شماره ۳۱۳: روزی که ز دل بانگ خبردار زنیم 258شماره ۳۱۴: برخیز که تا باده گلرنگ زنیم 259شماره ۳۱۵: گر طالع خفته را سحرخیز کنیم 260شماره ۳۱۶: باید ز کژی براستی میل کنیم 261شماره ۳۱۷: ما تکیه به قائدین ناشی نکنیم 262شماره ۳۱۸: ما یکسر مو به کس دوروئی نکنیم 263شماره ۳۱۹: در آتیه گر فکر نماینده کنیم 264شماره ۳۲۰: روزی است که اقدام غیورانه کنیم 265شماره ۳۲۱: ما قاعده متانت از کف ندهیم 266 شماره ۳۲۲: امروز به هر طریق ما راه رویم 267شماره ۳۲۳: با علم و عمل اگر مهیا نشویم 268شماره ۳۲۴: ما طعنه زن مقام مردی نشویم 269شماره ۳۲۵: تا چند کسل از غم بیهوده شویم 270شماره ۳۲۶: با دولت نو رسم کهن می گویم 271شماره ۳۲۷: تا چند توان به ناتوانان دیدن 272شماره ۳۲۸: با نخل خوشی همیشه پیوند بزن 273شماره ۳۲۹: ای دوست به دیوار کسی مشت مزن 274شماره ۳۳۰: ای دل شکن آتش به دل تنگ مزن 275شماره ۳۳۱: یاری که کج و دوروست، شمشیرش کن 276شماره ۳۳۲: گر تکیه کنی بر دم شمشیر مکن 277شماره ۳۳۳: طوفان می نسیان از این نوش مکن 278شماره ۳۳۴: هرگز دل کس را به عبث تنگ مکن 279شماره ۳۳۵: ای توده عمل با همم عالیه کن 280شماره ۳۳۶: ای ملت آرین وفاداری کن 281شماره ۳۳۷ - به مستوفی‌الممالک در هنگام تشکیل ...282شماره ۳۳۸: از آز بپرهیز و امیری می کن 283شماره ۳۳۹: یک عمر در این محیط گردیدم من 284شماره ۳۴۰: آثار محن از در و دیوار ببین 285شماره ۳۴۱: ای دیده دو چشم فتنه را خیره ببین 286شماره ۳۴۲: ای دیده دو چشم فتنه را خیره ببین 287شماره ۳۴۳: در مرز عجم ذلت ایرانی بین 288شماره ۳۴۴: بی دوست شب فراق غم خوردن به 289شماره ۳۴۵: با دشمن اگر پاره کنی سلسله به 290شماره ۳۴۶: احزاب جهان راه نجاتند همه 291شماره ۳۴۷: سردسته حزب هر چه هستند همه 292شماره ۳۴۸: با هم رفقا که یار و جفتند همه 293شماره ۳۴۹: یکدسته که کاندید جدیدند همه 294شماره ۳۵۰: آن دسته که در نزد تو پیشند همه 295شماره ۳۵۱: دنیا که سعادتش بود مال همه 296شماره ۳۵۲: در اول وهله پا فشردیم همه 297شماره ۳۵۳: با آنکه ز فقر پاکبازیم همه 298شماره ۳۵۴: افسوس که از رأی خراب من و تو 299شماره ۳۵۵: اشراف عزیز نکته سنج من و تو 300شماره ۳۵۶: از باده کبر مست و مخمور مشو 301شماره ۳۵۷: ای دوست برای دست و پا مشت تو کو 302شماره ۳۵۸: ای توده گرفتار جهالت شده‌ای 303شماره ۳۵۹: ای بوم در این بوم مؤسس شده‌ای 304شماره ۳۶۰ - صندوق آرا: ای جعبه به خوب و زشت ح ...305شماره ۳۶۱: ای مرغ اسیر از چه کم‌حوصله‌ای 306شماره ۳۶۲: با زور و وبال تا وزارت کردی 307شماره ۳۶۳: ای جعبه پریر دلربائی کردی 308شماره ۳۶۴: ای روز سیاه من سیه تر گردی 309شماره ۳۶۵: دی عامل اختلاس اموال شدی 310شماره ۳۶۶: دیدی بخلاف عزم و تصمیم شدی 311شماره ۳۶۷: آنانکه کنند با دو صد طنازی 312شماره ۳۶۸: آسوده در این دیر کهن نیست کسی 313شماره ۳۶۹: هر کس بطریق خاص شد یار کسی 314شماره ۳۷۰: زد چنگ زمانه چنگ بی‌تکلیفی 315شماره ۳۷۱: در اول عشق باده نوشی اولی 316شماره ۳۷۲: خواهی تو چو مشت بسته را وانکنی 317شماره ۳۷۳: امروز اگر خطا سراپا نکنی 318شماره ۳۷۴: آن را که ز مهر خویش پرورده کنی 319شماره ۳۷۵: ای کوه تو همسنگ غم و درد منی 320شماره ۳۷۶: می کوش که پامال جهالت نشوی 321شماره ۳۷۷: ای جعبه مرا گوهر مقصود توئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ