به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فرخی یزدی

فرخی یزدیرباعیاتشماره ۱۱: هر مملکتی در این جهان آباد است

760عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هر مملکتی در این جهان آباد است

آبادیش از پرتو عدل و داد است

کمتر شود از حادثه ویران و خراب

هر مملکتی که بیشتر آزاد است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شماره ۱۰: با طبع بلند قصر قیصر هیچ است 2شماره ۱۱: هر مملکتی در این جهان آباد است 3شماره ۱۲: روزی که شرار بغض و کین شعله ور است 4شماره ۱۳: هر خواجه که خیل و حشمش بیشتر است 5شماره ۱۴: هر روز در این خرابه جنگی دگر است 6شماره ۱۵: جان بنده رنج و زحمت کارگر است 7شماره ۱۶: دنیای ضعیف کش که از حق دور است 8شماره ۱۷: ما را همه از دو کون یک گوشه بس است 9شماره ۱۸: اکنون که چمن چو چتر کیکاوس است 10شماره ۱۹: در مسلک ما طریق مطلوب خوش است 11شماره ۲۰ - صندوق آرا: ای جعبه رأی را چه دین و ...12شماره ۲۱: نادانی و جهل تا که ما را کیش است 13شماره ۲۲: تحکیم اساس بر مؤسس فرض است 14شماره ۲۳: در ملک وجود خودنمائی غلط است 15شماره ۲۴: هر کس که چو گل در این چمن یکرنگ است 16شماره ۲۵: هر کس که در این زمانه با فرهنگ است 17شماره ۲۶: دنیا که حیاتش همه جنگ و جدل است 18شماره ۲۷: مظلوم کشی طریقه محتشم است 19شماره ۲۸: طوفان که ز راستی به عالم علم است 20شماره ۲۹: در کشور ما که مهد اندوه و غم است 21شماره ۳۰: آئینه حق نما دل خسته ماست 22شماره ۳۱: تا خدمت ابناء بشر پیشه ماست 23شماره ۳۲: قانون که اصول واجب التعظیم است 24شماره ۳۳ - کابینه مستوفی‌الممالک: کابینه ما ا ...25شماره ۳۴: امسال بهار جشن می خواران است 26شماره ۳۵: دل خسته ز آزار دل آزاران است 27شماره ۳۶: گر طالب صلح نامه طوفان است 28شماره ۳۷: هر چند که پشت خم تخت من است 29شماره ۳۸: چون ابر بهار چشم خون بار من است 30شماره ۳۹: دریای پر آب چشم نمناک من است 31شماره ۴۰: تا عمر بود، درستی آئین من است 32شماره ۴۱: چون پرده خون دامن رنگین من است 33شماره ۴۲: آن سان که ستاره در سما افزون است 34شماره ۴۳: چون موجد آزادی ما قانون است 35شماره ۴۴ - انتقادی نسبت به مستشاران آمریکایی: ...36شماره ۴۵ - صندوق آرا: صندوقچه‌ای که جای آرا ش ...37شماره ۴۶ - عدلیه: منصور که در عدلیه قادر شده ...38شماره ۴۷ - عدلیه: تا بخت من و تو خواب‌تر از ه ...39شماره ۴۸: در ملک جهان زوال مال همه است 40شماره ۴۹: دنیا چو یکی خانه و جای همه است 41شماره ۵۰: تشکیل جهان ز روی بی انصافی است 42شماره ۵۱: عالم همه عابدند و معبود یکی است 43شماره ۵۲: دنیا که مقر حکمفرمائی توست 44شماره ۵۳: تا پایه معرفت نهادیم ز دست 45شماره ۵۴ - صندوق آرا: این جعبه که آرا همه در ...46شماره ۵۵ - صندوق آرا: آن جعبه که رأی خلق گنجی ...47شماره ۵۶ - صندوق آرا: ای جعبه که سرنوشت ما در ...48شماره ۵۷: ای توده که جهل در سرشت من و توست 49شماره ۵۸: یا دوست دشمنند یا دشمن دوست 50شماره ۵۹: آن عهد که بسته شد میان من و دوست 51شماره ۶۰: چون مرکز ثقل ما به جز مجلس نیست 52شماره ۶۱: این فقر و فنا برای ما مایل کیست 53شماره ۶۲: این زمزمه های شوم را قائل کیست 54شماره ۶۳: ای کاهن خودپرست، معبود تو کیست 55شماره ۶۴ - کابینه سردار سپه: با مشت و لگد معن ...56شماره ۶۵: با آنکه غنی خزانه دولت نیست 57شماره ۶۶: آنکس که ز راه جور شد شادان کیست 58شماره ۶۷: این زمزمه ها غیر مستحسن چیست 59شماره ۶۸: ای داد که شیوه من و دل زاریست 60شماره ۶۹: در دیده ما فقر و غنا هر دو یکیست 61شماره ۷۰: ای داد که راه نفسی پیدا نیست 62شماره ۷۱ - صندوق آرا: دردا که دوای دل به جز ح ...63شماره ۷۲: در دهر کسی چو ما بدین ذلت نیست 64شماره ۷۳: در مسلک ما که عزت و ذلت نیست 65شماره ۷۴: درد هر چو ما کسی بدین ذلت نیست 66شماره ۷۵ - کابینه مشیرالدوله: هرچند که سیل آر ...67شماره ۷۶ - کابینه مشیرالدوله: ای آنکه تو را گ ...68شماره ۷۷: جز ایزد پاک حاکم عادل نیست 69شماره ۷۸ - مجلس پنجم: از رأی خران دلم دمی بی‌ ...70شماره ۷۹: در غمکده ای که شادیش جز غم نیست 71شماره ۸۰: هرگز دل ما غمین ز بیش و کم نیست 72شماره ۸۱: باغی که در آن آب و هوا روشن نیست 73شماره ۸۲: آن سلسله را که جز خطا باطن نیست 74شماره ۸۳: هر چند که انقلاب را قاعده نیست 75شماره ۸۴: در کشور ما که دزد را واهمه نیست 76شماره ۸۵: در مملکتی که نام آزادی نیست 77شماره ۸۶ - مجلس پنجم: تا رسم غنی غیر دل‌آزاری ...78شماره ۸۷: ای خصم تو را مجال کین توزی نیست 79شماره ۸۸: چون نامه ما برای کلاشی نیست 80شماره ۸۹ - عدلیه: در کشور ما که جنگ اصنافی نی ...81شماره ۹۰: در مملکتی که جنگ اصنافی نیست 82شماره ۹۱: دردی بتر از علت نادانی نیست 83شماره ۹۲: هر کس که بعهد دوستی پایه نداشت 84شماره ۹۳: عمری که مرا به گردش و سیر گذشت 85شماره ۹۴: دیشب که به صد فتنه و آشوب گذشت 86شماره ۹۵: عهدی که در این خانه نوا بود، گذشت 87شماره ۹۶: عمری که مرا به گردش و سیر گذشت 88شماره ۹۷: عمری به ره جنون نشستیم و گذشت 89شماره ۹۸: ای دیده تو را بر آب دیدیم و گذشت 90شماره ۹۹: خوش آنکه چو من حیات جاوید گرفت 91شماره ۱۰۰: اول ره کار را نشان باید داد 92شماره ۱۰۱: ای دوست برای دوست جان باید داد 93شماره ۱۰۲: دردا که جهان به ما دل شاد نداد 94شماره ۱۰۳: استاد ازل که درس بیداد نداد 95شماره ۱۰۴: گر مشکل فقر و ثروت آسان گردد 96شماره ۱۰۵: دشمن پی دشمنی کمر می‌بندد 97شماره ۱۰۶: هر گل که ز یکرنگی خود بو دارد 98شماره ۱۰۷: دل زمزمه های انقلابی دارد 99شماره ۱۰۸: آن کس که مقام مستشاری دارد 100شماره ۱۰۹: این چرخ برین که سرفرازی دارد 101شماره ۱۱۰: چشم تو خدنگ سینه دوزی دارد 102شماره ۱۱۱: هر کس که به دل چو لاله داغی دارد 103شماره ۱۱۲: این خانه دگر چو نی نوایی دارد 104 شماره ۱۱۳: فکر نوئی از برای ما باید کرد 105شماره ۱۱۴: گر درد عموم را دوا باید کرد 106شماره ۱۱۵: یا سد ره فقر و غنا باید کرد 107شماره ۱۱۶: در گاه عمل شتاب می‌باید کرد 108شماره ۱۱۷: با عزم متین شتاب می‌باید کرد 109شماره ۱۱۸: در کعبه برهمنی نمی‌باید کرد 110شماره ۱۱۹: با این ره و رسم بد چه می‌باید کرد 111شماره ۱۲۰: آن میر که جا در اطلس و قاقم کرد 112شماره ۱۲۱: درد و غم خوبان جوان پیرم کرد 113شماره ۱۲۲ - سقوط کابینه قوام‌السلطنه: آن خودس ...114شماره ۱۲۳ - درباره وستداهل سوئدی، رییس شهربان ...115شماره ۱۲۴: آن شیخ که دم ز علم اخفش می‌زد 116شماره ۱۲۵: گر سائس ملک با کیاست باشد 117شماره ۱۲۶: گر بر دل ما گرد ملالت باشد 118شماره ۱۲۷: گفتی دل خون کرده عوض خواهد شد 119شماره ۱۲۸: آخر دل من ز غصه خون خواهد شد 120شماره ۱۲۹: دانی که دل غمزده چون خواهد شد 121شماره ۱۳۰: با خلق خدا شریک غم باید شد 122شماره ۱۳۱: یا هم چو ضعیف منزوی باید شد 123شماره ۱۳۲: در مسلک مالک ملکی سالک شد 124شماره ۱۳۳ - به مناسبت ترور عشقی: یک دم دل ما ...125شماره ۱۳۴ - به مناسبت ترور عشقی: یک دم دل ما ...126شماره ۱۳۵: هر خویش چو نقش در و دیوار نشد 127شماره ۱۳۶: شادم که دل خراب ترمیم نشد 128شماره ۱۳۷: هر سر که بپای خم می سوده نشد 129شماره ۱۳۸: یک دم دل من ز غصه آسوده نشد 130شماره ۱۳۹: از رأی شمیران غم دل افزون شد 131شماره ۱۴۰: دوشینه لوای صلح افراشته شد 132شماره ۱۴۱: ای کاش مرا ناطقه گویا می‌شد 133شماره ۱۴۲: ای کاش که راز دل مبرهن می‌شد 134شماره ۱۴۳ - به مناسبت قتل کلنل پسیان: روزی که ...135شماره ۱۴۴: این قوم که تا کشور ما تاخته‌اند 136شماره ۱۴۵: بس هم‌نفسان نرد غلط باخته‌اند 137شماره ۱۴۶: آنان که لوای فقر افراخته‌اند 138شماره ۱۴۷ - در مورد وکلای مجلس: آنان که سوار ...139شماره ۱۴۸: ابناء بشر جمله ز یک عائله‌اند 140شماره ۱۴۹ - در مورد وثوق‌الدوله: آنان که پریر ...141شماره ۱۵۰: آن سلسله ای که از امیران هستند 142شماره ۱۵۱: تجار ز فقر ناشکیبا گشتند 143شماره ۱۵۲: آنانکه به عدل و داد مفتون گشتند 144شماره ۱۵۳ - راجع به کمپانی نفت و اختلاف آن با ...145شماره ۱۵۴: چون عیش و غم زمانه قسمت کردند 146شماره ۱۵۵: در کعبه خطاکار خطابم کردند 147شماره ۱۵۶: شادم که پری رخان غمینم کردند 148 شماره ۱۵۷ - اعتصاب غذای زندانیان زندان قصر: ...149شماره ۱۵۸: افسوس که دشمنان دلم خون کردند 150شماره ۱۵۹: آنانکه ز خون دو دست رنگین کردند 151شماره ۱۶۰: هر رأی که با دادن سیم آوردند 152شماره ۱۶۱: آنانکه پریر با عدو یار شدند 153شماره ۱۶۲: چون مرتجعین آلت نیرنگ شدند 154شماره ۱۶۳: ابناء جهان که زاده بوالبشرند 155شماره ۱۶۴: آنانکه به پا بنای هستی دارند 156شماره ۱۶۵: آنانکه تو را دو سال یکبار خرند 157شماره ۱۶۶: این پول که صاحبان القاب خورند 158شماره ۱۶۷: بر بام فلک بیرق کین برق زند 159شماره ۱۶۸: جمعی ز غنا صاحب افسر باشند 160شماره ۱۶۹: ما طالب آنکه کار مطلوب کند 161شماره ۱۷۰ - درباره منصورالسلطنه: عدلیه که داد ...162شماره ۱۷۱: سرمایه اغنیا اگر کار کند 163شماره ۱۷۲: دستی که به پرده کعبه را دیر کند 164شماره ۱۷۳: ملت چو شراب بی خودی نوش کند 165شماره ۱۷۴: هر کس می بی‌حقیقتی نوش کند 166شماره ۱۷۵: از عدل اگر وکیل توصیف کند 167شماره ۱۷۶: آن کیست که پرده خطا چاک کند 168شماره ۱۷۷: هرگز دل من شکایت از غم نکند 169شماره ۱۷۸: عاقل که جز اقدام لزومی نکند 170شماره ۱۷۹: آنانکه به قانون‌شکنی مشغولند 171شماره ۱۸۰: آن قوم که با عاطفه و انسانند 172شماره ۱۸۱: آنانکه ترا به خویش ترغیب کنند 173شماره ۱۸۲ - بازداشت قوام‌السلطنه و محاکمه او: ...174شماره ۱۸۳: موقعی که شماره از طوفان توقیف گردی ...175شماره ۱۸۴: نظار چو قفل جعبه را باز کنند 176شماره ۱۸۵: آنانکه خطای خویش تکمیل کنند 177شماره ۱۸۶: خوش باش که ارباب یقین شک نکنند 178شماره ۱۸۷: ما را متمولین گدا می خواهند 179شماره ۱۸۸: آن را که نفوذ و اقتدارات بود 180شماره ۱۸۹: در راستی آنکه بی کم و کاست بود 181شماره ۱۹۰: طوفان که طرفدار صفا خواهد بود 182شماره ۱۹۱: گر دور زمانه این چنین خواهد بود 183شماره ۱۹۲: جان چند گهی گوشه نشین خواهد بود 184شماره ۱۹۳: آن را که درستی عمل، کیش بود 185شماره ۱۹۴: ای کاش من و تو را کمی مدرک بود 186شماره ۱۹۵ - در مدح مستوفی‌الممالک: رسم و ره م ...187شماره ۱۹۶: آن روز که در ارض و سما هیچ نبود 188شماره ۱۹۷: ایکاش بشهر شحنه را زور نبود 189 شماره ۱۹۸: گر شیخ ریا رند قدح نوش نبود 190شماره ۱۹۹ - سقوط کابینه قوام‌السلطنه: از دست ...191شماره ۲۰۰: ایکاش که جز رنگ صفا رنگ نبود 192شماره ۲۰۱: هر خانه که شادیش بجز غم نبود 193شماره ۲۰۲: هر چند افق زمانه روشن نبود 194شماره ۲۰۳ - مخالفت اقلیت مجلس چهارم با دولت م ...195شماره ۲۰۴: آزادی اگر تیول یکدسته نبود 196شماره ۲۰۵: اسرار سراچه کهن تازه نبود 197شماره ۲۰۶: هر شر اگر از امور خیریه نبود 198شماره ۲۰۷: بر دوره فترت اعتباری نبود 199شماره ۲۰۸: دیروز توانگری زر اندوخته بود 200شماره ۲۰۹: دیشب که به پای دل مرا سلسله بود 201شماره ۲۱۰: روزی که دل غمزده را شادی بود 202شماره ۲۱۱: در کشور دیگران که بیداری بود 203شماره ۲۱۲: هر جا سخن از سیم و زر ناب رود 204شماره ۲۱۳: گر رشته سعی و کار پیوند شود 205شماره ۲۱۴: گر درد و غم قدیم تجدید شود 206شماره ۲۱۵: دولت چو بفکر خویش تشکیل شود 207شماره ۲۱۶ - در مورد کابینه مستوفی‌الممالک: گو ...208شماره ۲۱۷: تا چون من و شانه باد شیدا نشود 209شماره ۲۱۸: گر عامل جور حاکم ما نشود 210شماره ۲۱۹: هرگز به هما، بوم برابر نشود 211شماره ۲۲۰: تا جرأت و پشتکار توأم نشود 212شماره ۲۲۱: فکری که سقیم گشت سالم نشود 213شماره ۲۲۲: ثروت سبب وحی سماوی نشود 214شماره ۲۲۳ - مخالفت با احمدشاه و ولیعهد او: پو ...215شماره ۲۲۴: آن اهل خطا که با خطاکار نمود 216شماره ۲۲۵: روزی به نبرد صف شکستن باید 217شماره ۲۲۶: با پاک دلان پاک نهادی باید 218شماره ۲۲۷: گر ما و تو را دفع اعادی باید 219شماره ۲۲۸: از سنگلج آوای غم اندوز آید 220شماره ۲۲۹: بس ناله جغد غم در این بوم آید 221شماره ۲۳۰: اوضاع نجومی چو به تقویم آید 222شماره ۲۳۱: از سطح افق شعله گلگون آید 223شماره ۲۳۲: از چیست که باد فتنه انگیخته‌اید 224شماره ۲۳۳ - در رفع توقیف روزنامه طوفان: طوفان ...225شماره ۲۳۴: ای مجلسیان دگر چه رنگی دارید 226شماره ۲۳۵: اول بخطا پیشه مماشات کنید 227شماره ۲۳۶ - نمایشگاه امتعه داخله: گویم سخنی ا ...228شماره ۲۳۷: خیزید و چو شیر شرزه اقدام کنید 229شماره ۲۳۸: ای دسته پابند هوی رحم کنید 230شماره ۲۳۹: تا چند به جور و ظلم تصمیم کنید 231شماره ۲۴۰ - درباره دولت مستوفی‌الممالک: بی‌مه ...232شماره ۲۴۱: یاران ز می غرور، مستی نکنید 233شماره ۲۴۲: ای توده بی صدا خموشی نکنید 234شماره ۲۴۳: ای دوده جم قیام یکباره کنید 235شماره ۲۴۴: قمری سخن از سرو چمن می گوید 236شماره ۲۴۵ - سردار سپه: اسرار نهفته گر نگفتی ب ...237شماره ۲۴۶ - در مورد رأی اعتماد مجلس به دولت ق ...238شماره ۲۴۷: ای غافل نشناخته زنگی از حور 239شماره ۲۴۸ - در انتقاد از دادگستری: این خانه و ...240شماره ۲۴۹: از بهر مجازات و مکافات وزیر 241شماره ۲۵۰: ای مرد جوان، تجربه از پیر بگیر 242شماره ۲۵۱ - در مورد انتخابات: صندوق دهن بسته ...243شماره ۲۵۲ - درباره شکست قیام خیابانی: طوفان ب ...244شماره ۲۵۳: دهقان پسر کارگری کهنه لباس 245شماره ۲۵۴: گل نیست دلم که رنگ و بو خواهد و بس 246شماره ۲۵۵: در مملکت انقلاب می باید و بس 247شماره ۲۵۶: شهزاده آزاد چو شد حارس فارس 248شماره ۲۵۷: ای دل تو همیشه راه حق پوی و مترس 249شماره ۲۵۸: امروز که گشته هر غمینی دلخوش 250 شماره ۲۵۹: با کجروی خلق جعلق خوش باش 251شماره ۲۶۰: ای دوست به فکر جنگجوئی کم باش 252شماره ۲۶۱: از درد و غم زمانه افسرده مباش 253شماره ۲۶۲: در بیشه دهر، شیر با دندان باش 254شماره ۲۶۳: ای خامه راست رو حقیقت جو باش 255شماره ۲۶۴: در پای گلی شبی نهاده سر خویش 256شماره ۲۶۵: تنها نه منم غمین برای دل خویش 257شماره ۲۶۶ - یعنی کشک: موقعی که یکی از دوستان ...258شماره ۲۶۷: چون عامل ماضی است منصورالملک 259شماره ۲۶۸: از یک طرفی مجلس ما شیک و قشنگ 260شماره ۲۶۹: آن رند دغل بازگه با مکر و حیل 261شماره ۲۷۰: کابینه اگر بود ز بحران تعطیل 262شماره ۲۷۱: ماده تاریخ ذیل را به مناسبت قتل می ...263شماره ۲۷۲ - درباره قوام‌السلطنه و وثوق‌الدوله ...264شماره ۲۷۳: چندی ز هوس باده پرستی کردم 265شماره ۲۷۴: هنگام جوانی به خدا پیر شدم 266شماره ۲۷۵: عمری به هوس گرد جهان گردیدم 267شماره ۲۷۶: یک چند گرفتار خطر گردیدم 268شماره ۲۷۷: من حسرت آب زندگانی نخورم 269شماره ۲۷۸: من حسرت آب زندگانی نخورم 270شماره ۲۷۹: با دیده سرخ و چهره زرد خوشم 271شماره ۲۸۰: از روز ازل عاشقی آموخت دلم 272شماره ۲۸۱: آن روز که حرف عشق بشنفت دلم 273شماره ۲۸۲: دارم سر آنکه عیش پاینده کنم 274شماره ۲۸۳: آن سبزه که ترک این چمن گفت، منم 275شماره ۲۸۴: با فکر قوی گرسنه چون شیر، منم 276شماره ۲۸۵: آن خم که بود مدام در جوش، منم 277شماره ۲۸۶: از بسکه چو سرو چمن آزاده منم 278شماره ۲۸۷: از رنگ افق من آتشی می‌بینم 279شماره ۲۸۸: در موسم گل طرف چمن می‌خواهم 280شماره ۲۸۹: تا چند ز آه سینه دل چاک شوم 281شماره ۲۹۰: با دشمن و دوست گر شدی نرم چو موم 282شماره ۲۹۱: تا درس محبت تو آموخته‌ایم 283شماره ۲۹۲: ما بیرق صلح کل برافرشته‌ایم 284شماره ۲۹۳: از دست تو ما ساغر صهبا زده‌ایم 285شماره ۲۹۴: تا بر سر حرص و آز خود پا زده‌ایم 286شماره ۲۹۵: عمریست که بر عاطفه مفتون شده‌ایم 287شماره ۲۹۶: ما خاک به سر ز بی‌حسابی شده‌ایم 288شماره ۲۹۷: آن روز که ره بشادی و غم بستیم 289شماره ۲۹۸: ما دایره کثرت و قلت هستیم 290شماره ۲۹۹: یک عمر چو باد دور دنیا گشتیم 291شماره ۳۰۰: آن روز که ما و دل ز مادر زادیم 292شماره ۳۰۱: یک عمر چو جغد نوحه خوانی کردیم 293شماره ۳۰۲: یکچند به مرگ سخت جانی کردیم 294شماره ۳۰۳: روزی که به تاج طعنه سخت زدیم 295شماره ۳۰۴: روزی که به کار زندگی دست زدیم 296شماره ۳۰۵: عمری به دهان راستگو مشت زدیم 297شماره ۳۰۶: آن روز که چون سرو سر از خاک زدیم 298شماره ۳۰۷: آن روز که چون سبزه سر از خاک زدیم 299شماره ۳۰۸: یک عمر به بند آز پا بسته شدیم 300شماره ۳۰۹: بس جان ز فشار غم به دوران کندیم 301شماره ۳۱۰: آن روز که پابند جنون گردیدیم 302شماره ۳۱۱: ما زاده کیقباد و کیکاووسیم 303شماره ۳۱۲: از بسکه به پیش این و آن مبتذلیم 304شماره ۳۱۳: روزی که ز دل بانگ خبردار زنیم 305شماره ۳۱۴: برخیز که تا باده گلرنگ زنیم 306شماره ۳۱۵: گر طالع خفته را سحرخیز کنیم 307شماره ۳۱۶: باید ز کژی براستی میل کنیم 308شماره ۳۱۷: ما تکیه به قائدین ناشی نکنیم 309شماره ۳۱۸: ما یکسر مو به کس دوروئی نکنیم 310شماره ۳۱۹: در آتیه گر فکر نماینده کنیم 311شماره ۳۲۰: روزی است که اقدام غیورانه کنیم 312شماره ۳۲۱: ما قاعده متانت از کف ندهیم 313 شماره ۳۲۲: امروز به هر طریق ما راه رویم 314شماره ۳۲۳: با علم و عمل اگر مهیا نشویم 315شماره ۳۲۴: ما طعنه زن مقام مردی نشویم 316شماره ۳۲۵: تا چند کسل از غم بیهوده شویم 317شماره ۳۲۶: با دولت نو رسم کهن می گویم 318شماره ۳۲۷: تا چند توان به ناتوانان دیدن 319شماره ۳۲۸: با نخل خوشی همیشه پیوند بزن 320شماره ۳۲۹: ای دوست به دیوار کسی مشت مزن 321شماره ۳۳۰: ای دل شکن آتش به دل تنگ مزن 322شماره ۳۳۱: یاری که کج و دوروست، شمشیرش کن 323شماره ۳۳۲: گر تکیه کنی بر دم شمشیر مکن 324شماره ۳۳۳: طوفان می نسیان از این نوش مکن 325شماره ۳۳۴: هرگز دل کس را به عبث تنگ مکن 326شماره ۳۳۵: ای توده عمل با همم عالیه کن 327شماره ۳۳۶: ای ملت آرین وفاداری کن 328شماره ۳۳۷ - به مستوفی‌الممالک در هنگام تشکیل ...329شماره ۳۳۸: از آز بپرهیز و امیری می کن 330شماره ۳۳۹: یک عمر در این محیط گردیدم من 331شماره ۳۴۰: آثار محن از در و دیوار ببین 332شماره ۳۴۱: ای دیده دو چشم فتنه را خیره ببین 333شماره ۳۴۲: ای دیده دو چشم فتنه را خیره ببین 334شماره ۳۴۳: در مرز عجم ذلت ایرانی بین 335شماره ۳۴۴: بی دوست شب فراق غم خوردن به 336شماره ۳۴۵: با دشمن اگر پاره کنی سلسله به 337شماره ۳۴۶: احزاب جهان راه نجاتند همه 338شماره ۳۴۷: سردسته حزب هر چه هستند همه 339شماره ۳۴۸: با هم رفقا که یار و جفتند همه 340شماره ۳۴۹: یکدسته که کاندید جدیدند همه 341شماره ۳۵۰: آن دسته که در نزد تو پیشند همه 342شماره ۳۵۱: دنیا که سعادتش بود مال همه 343شماره ۳۵۲: در اول وهله پا فشردیم همه 344شماره ۳۵۳: با آنکه ز فقر پاکبازیم همه 345شماره ۳۵۴: افسوس که از رأی خراب من و تو 346شماره ۳۵۵: اشراف عزیز نکته سنج من و تو 347شماره ۳۵۶: از باده کبر مست و مخمور مشو 348شماره ۳۵۷: ای دوست برای دست و پا مشت تو کو 349شماره ۳۵۸: ای توده گرفتار جهالت شده‌ای 350شماره ۳۵۹: ای بوم در این بوم مؤسس شده‌ای 351شماره ۳۶۰ - صندوق آرا: ای جعبه به خوب و زشت ح ...352شماره ۳۶۱: ای مرغ اسیر از چه کم‌حوصله‌ای 353شماره ۳۶۲: با زور و وبال تا وزارت کردی 354شماره ۳۶۳: ای جعبه پریر دلربائی کردی 355شماره ۳۶۴: ای روز سیاه من سیه تر گردی 356شماره ۳۶۵: دی عامل اختلاس اموال شدی 357شماره ۳۶۶: دیدی بخلاف عزم و تصمیم شدی 358شماره ۳۶۷: آنانکه کنند با دو صد طنازی 359شماره ۳۶۸: آسوده در این دیر کهن نیست کسی 360شماره ۳۶۹: هر کس بطریق خاص شد یار کسی 361شماره ۳۷۰: زد چنگ زمانه چنگ بی‌تکلیفی 362شماره ۳۷۱: در اول عشق باده نوشی اولی 363شماره ۳۷۲: خواهی تو چو مشت بسته را وانکنی 364شماره ۳۷۳: امروز اگر خطا سراپا نکنی 365شماره ۳۷۴: آن را که ز مهر خویش پرورده کنی 366شماره ۳۷۵: ای کوه تو همسنگ غم و درد منی 367شماره ۳۷۶: می کوش که پامال جهالت نشوی 368شماره ۳۷۷: ای جعبه مرا گوهر مقصود توئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ