به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فرخی یزدی

فرخی یزدیرباعیاتشماره ۴۵ - صندوق آرا: صندوقچه‌ای که جای آرا شده است

790عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

صندوقچه‌ای که جای آرا شده است

هم روح گداز و هم دل آرا شده است

دیو و دد و دام و وحش و طیر است در آن

این جعبه مگر جنگل مولا شده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شماره ۴۴ - انتقادی نسبت به مستشاران آمریکایی: ...2شماره ۴۵ - صندوق آرا: صندوقچه‌ای که جای آرا ش ...3شماره ۴۶ - عدلیه: منصور که در عدلیه قادر شده ...4شماره ۴۷ - عدلیه: تا بخت من و تو خواب‌تر از ه ...5شماره ۴۸: در ملک جهان زوال مال همه است 6شماره ۴۹: دنیا چو یکی خانه و جای همه است 7شماره ۵۰: تشکیل جهان ز روی بی انصافی است 8شماره ۵۱: عالم همه عابدند و معبود یکی است 9شماره ۵۲: دنیا که مقر حکمفرمائی توست 10شماره ۵۳: تا پایه معرفت نهادیم ز دست 11شماره ۵۴ - صندوق آرا: این جعبه که آرا همه در ...12شماره ۵۵ - صندوق آرا: آن جعبه که رأی خلق گنجی ...13شماره ۵۶ - صندوق آرا: ای جعبه که سرنوشت ما در ...14شماره ۵۷: ای توده که جهل در سرشت من و توست 15شماره ۵۸: یا دوست دشمنند یا دشمن دوست 16شماره ۵۹: آن عهد که بسته شد میان من و دوست 17شماره ۶۰: چون مرکز ثقل ما به جز مجلس نیست 18شماره ۶۱: این فقر و فنا برای ما مایل کیست 19شماره ۶۲: این زمزمه های شوم را قائل کیست 20شماره ۶۳: ای کاهن خودپرست، معبود تو کیست 21شماره ۶۴ - کابینه سردار سپه: با مشت و لگد معن ...22شماره ۶۵: با آنکه غنی خزانه دولت نیست 23شماره ۶۶: آنکس که ز راه جور شد شادان کیست 24شماره ۶۷: این زمزمه ها غیر مستحسن چیست 25شماره ۶۸: ای داد که شیوه من و دل زاریست 26شماره ۶۹: در دیده ما فقر و غنا هر دو یکیست 27شماره ۷۰: ای داد که راه نفسی پیدا نیست 28شماره ۷۱ - صندوق آرا: دردا که دوای دل به جز ح ...29شماره ۷۲: در دهر کسی چو ما بدین ذلت نیست 30شماره ۷۳: در مسلک ما که عزت و ذلت نیست 31شماره ۷۴: درد هر چو ما کسی بدین ذلت نیست 32شماره ۷۵ - کابینه مشیرالدوله: هرچند که سیل آر ...33شماره ۷۶ - کابینه مشیرالدوله: ای آنکه تو را گ ...34شماره ۷۷: جز ایزد پاک حاکم عادل نیست 35شماره ۷۸ - مجلس پنجم: از رأی خران دلم دمی بی‌ ...36شماره ۷۹: در غمکده ای که شادیش جز غم نیست 37شماره ۸۰: هرگز دل ما غمین ز بیش و کم نیست 38شماره ۸۱: باغی که در آن آب و هوا روشن نیست 39شماره ۸۲: آن سلسله را که جز خطا باطن نیست 40شماره ۸۳: هر چند که انقلاب را قاعده نیست 41شماره ۸۴: در کشور ما که دزد را واهمه نیست 42شماره ۸۵: در مملکتی که نام آزادی نیست 43شماره ۸۶ - مجلس پنجم: تا رسم غنی غیر دل‌آزاری ...44شماره ۸۷: ای خصم تو را مجال کین توزی نیست 45شماره ۸۸: چون نامه ما برای کلاشی نیست 46شماره ۸۹ - عدلیه: در کشور ما که جنگ اصنافی نی ...47شماره ۹۰: در مملکتی که جنگ اصنافی نیست 48شماره ۹۱: دردی بتر از علت نادانی نیست 49شماره ۹۲: هر کس که بعهد دوستی پایه نداشت 50شماره ۹۳: عمری که مرا به گردش و سیر گذشت 51شماره ۹۴: دیشب که به صد فتنه و آشوب گذشت 52شماره ۹۵: عهدی که در این خانه نوا بود، گذشت 53شماره ۹۶: عمری که مرا به گردش و سیر گذشت 54شماره ۹۷: عمری به ره جنون نشستیم و گذشت 55شماره ۹۸: ای دیده تو را بر آب دیدیم و گذشت 56شماره ۹۹: خوش آنکه چو من حیات جاوید گرفت 57شماره ۱۰۰: اول ره کار را نشان باید داد 58شماره ۱۰۱: ای دوست برای دوست جان باید داد 59شماره ۱۰۲: دردا که جهان به ما دل شاد نداد 60شماره ۱۰۳: استاد ازل که درس بیداد نداد 61شماره ۱۰۴: گر مشکل فقر و ثروت آسان گردد 62شماره ۱۰۵: دشمن پی دشمنی کمر می‌بندد 63شماره ۱۰۶: هر گل که ز یکرنگی خود بو دارد 64شماره ۱۰۷: دل زمزمه های انقلابی دارد 65شماره ۱۰۸: آن کس که مقام مستشاری دارد 66شماره ۱۰۹: این چرخ برین که سرفرازی دارد 67شماره ۱۱۰: چشم تو خدنگ سینه دوزی دارد 68شماره ۱۱۱: هر کس که به دل چو لاله داغی دارد 69شماره ۱۱۲: این خانه دگر چو نی نوایی دارد 70 شماره ۱۱۳: فکر نوئی از برای ما باید کرد 71شماره ۱۱۴: گر درد عموم را دوا باید کرد 72شماره ۱۱۵: یا سد ره فقر و غنا باید کرد 73شماره ۱۱۶: در گاه عمل شتاب می‌باید کرد 74شماره ۱۱۷: با عزم متین شتاب می‌باید کرد 75شماره ۱۱۸: در کعبه برهمنی نمی‌باید کرد 76شماره ۱۱۹: با این ره و رسم بد چه می‌باید کرد 77شماره ۱۲۰: آن میر که جا در اطلس و قاقم کرد 78شماره ۱۲۱: درد و غم خوبان جوان پیرم کرد 79شماره ۱۲۲ - سقوط کابینه قوام‌السلطنه: آن خودس ...80شماره ۱۲۳ - درباره وستداهل سوئدی، رییس شهربان ...81شماره ۱۲۴: آن شیخ که دم ز علم اخفش می‌زد 82شماره ۱۲۵: گر سائس ملک با کیاست باشد 83شماره ۱۲۶: گر بر دل ما گرد ملالت باشد 84شماره ۱۲۷: گفتی دل خون کرده عوض خواهد شد 85شماره ۱۲۸: آخر دل من ز غصه خون خواهد شد 86شماره ۱۲۹: دانی که دل غمزده چون خواهد شد 87شماره ۱۳۰: با خلق خدا شریک غم باید شد 88شماره ۱۳۱: یا هم چو ضعیف منزوی باید شد 89شماره ۱۳۲: در مسلک مالک ملکی سالک شد 90شماره ۱۳۳ - به مناسبت ترور عشقی: یک دم دل ما ...91شماره ۱۳۴ - به مناسبت ترور عشقی: یک دم دل ما ...92شماره ۱۳۵: هر خویش چو نقش در و دیوار نشد 93شماره ۱۳۶: شادم که دل خراب ترمیم نشد 94شماره ۱۳۷: هر سر که بپای خم می سوده نشد 95شماره ۱۳۸: یک دم دل من ز غصه آسوده نشد 96شماره ۱۳۹: از رأی شمیران غم دل افزون شد 97شماره ۱۴۰: دوشینه لوای صلح افراشته شد 98شماره ۱۴۱: ای کاش مرا ناطقه گویا می‌شد 99شماره ۱۴۲: ای کاش که راز دل مبرهن می‌شد 100شماره ۱۴۳ - به مناسبت قتل کلنل پسیان: روزی که ...101شماره ۱۴۴: این قوم که تا کشور ما تاخته‌اند 102شماره ۱۴۵: بس هم‌نفسان نرد غلط باخته‌اند 103شماره ۱۴۶: آنان که لوای فقر افراخته‌اند 104شماره ۱۴۷ - در مورد وکلای مجلس: آنان که سوار ...105شماره ۱۴۸: ابناء بشر جمله ز یک عائله‌اند 106شماره ۱۴۹ - در مورد وثوق‌الدوله: آنان که پریر ...107شماره ۱۵۰: آن سلسله ای که از امیران هستند 108شماره ۱۵۱: تجار ز فقر ناشکیبا گشتند 109شماره ۱۵۲: آنانکه به عدل و داد مفتون گشتند 110شماره ۱۵۳ - راجع به کمپانی نفت و اختلاف آن با ...111شماره ۱۵۴: چون عیش و غم زمانه قسمت کردند 112شماره ۱۵۵: در کعبه خطاکار خطابم کردند 113شماره ۱۵۶: شادم که پری رخان غمینم کردند 114 شماره ۱۵۷ - اعتصاب غذای زندانیان زندان قصر: ...115شماره ۱۵۸: افسوس که دشمنان دلم خون کردند 116شماره ۱۵۹: آنانکه ز خون دو دست رنگین کردند 117شماره ۱۶۰: هر رأی که با دادن سیم آوردند 118شماره ۱۶۱: آنانکه پریر با عدو یار شدند 119شماره ۱۶۲: چون مرتجعین آلت نیرنگ شدند 120شماره ۱۶۳: ابناء جهان که زاده بوالبشرند 121شماره ۱۶۴: آنانکه به پا بنای هستی دارند 122شماره ۱۶۵: آنانکه تو را دو سال یکبار خرند 123شماره ۱۶۶: این پول که صاحبان القاب خورند 124شماره ۱۶۷: بر بام فلک بیرق کین برق زند 125شماره ۱۶۸: جمعی ز غنا صاحب افسر باشند 126شماره ۱۶۹: ما طالب آنکه کار مطلوب کند 127شماره ۱۷۰ - درباره منصورالسلطنه: عدلیه که داد ...128شماره ۱۷۱: سرمایه اغنیا اگر کار کند 129شماره ۱۷۲: دستی که به پرده کعبه را دیر کند 130شماره ۱۷۳: ملت چو شراب بی خودی نوش کند 131شماره ۱۷۴: هر کس می بی‌حقیقتی نوش کند 132شماره ۱۷۵: از عدل اگر وکیل توصیف کند 133شماره ۱۷۶: آن کیست که پرده خطا چاک کند 134شماره ۱۷۷: هرگز دل من شکایت از غم نکند 135شماره ۱۷۸: عاقل که جز اقدام لزومی نکند 136شماره ۱۷۹: آنانکه به قانون‌شکنی مشغولند 137شماره ۱۸۰: آن قوم که با عاطفه و انسانند 138شماره ۱۸۱: آنانکه ترا به خویش ترغیب کنند 139شماره ۱۸۲ - بازداشت قوام‌السلطنه و محاکمه او: ...140شماره ۱۸۳: موقعی که شماره از طوفان توقیف گردی ...141شماره ۱۸۴: نظار چو قفل جعبه را باز کنند 142شماره ۱۸۵: آنانکه خطای خویش تکمیل کنند 143شماره ۱۸۶: خوش باش که ارباب یقین شک نکنند 144شماره ۱۸۷: ما را متمولین گدا می خواهند 145شماره ۱۸۸: آن را که نفوذ و اقتدارات بود 146شماره ۱۸۹: در راستی آنکه بی کم و کاست بود 147شماره ۱۹۰: طوفان که طرفدار صفا خواهد بود 148شماره ۱۹۱: گر دور زمانه این چنین خواهد بود 149شماره ۱۹۲: جان چند گهی گوشه نشین خواهد بود 150شماره ۱۹۳: آن را که درستی عمل، کیش بود 151شماره ۱۹۴: ای کاش من و تو را کمی مدرک بود 152شماره ۱۹۵ - در مدح مستوفی‌الممالک: رسم و ره م ...153شماره ۱۹۶: آن روز که در ارض و سما هیچ نبود 154شماره ۱۹۷: ایکاش بشهر شحنه را زور نبود 155 شماره ۱۹۸: گر شیخ ریا رند قدح نوش نبود 156شماره ۱۹۹ - سقوط کابینه قوام‌السلطنه: از دست ...157شماره ۲۰۰: ایکاش که جز رنگ صفا رنگ نبود 158شماره ۲۰۱: هر خانه که شادیش بجز غم نبود 159شماره ۲۰۲: هر چند افق زمانه روشن نبود 160شماره ۲۰۳ - مخالفت اقلیت مجلس چهارم با دولت م ...161شماره ۲۰۴: آزادی اگر تیول یکدسته نبود 162شماره ۲۰۵: اسرار سراچه کهن تازه نبود 163شماره ۲۰۶: هر شر اگر از امور خیریه نبود 164شماره ۲۰۷: بر دوره فترت اعتباری نبود 165شماره ۲۰۸: دیروز توانگری زر اندوخته بود 166شماره ۲۰۹: دیشب که به پای دل مرا سلسله بود 167شماره ۲۱۰: روزی که دل غمزده را شادی بود 168شماره ۲۱۱: در کشور دیگران که بیداری بود 169شماره ۲۱۲: هر جا سخن از سیم و زر ناب رود 170شماره ۲۱۳: گر رشته سعی و کار پیوند شود 171شماره ۲۱۴: گر درد و غم قدیم تجدید شود 172شماره ۲۱۵: دولت چو بفکر خویش تشکیل شود 173شماره ۲۱۶ - در مورد کابینه مستوفی‌الممالک: گو ...174شماره ۲۱۷: تا چون من و شانه باد شیدا نشود 175شماره ۲۱۸: گر عامل جور حاکم ما نشود 176شماره ۲۱۹: هرگز به هما، بوم برابر نشود 177شماره ۲۲۰: تا جرأت و پشتکار توأم نشود 178شماره ۲۲۱: فکری که سقیم گشت سالم نشود 179شماره ۲۲۲: ثروت سبب وحی سماوی نشود 180شماره ۲۲۳ - مخالفت با احمدشاه و ولیعهد او: پو ...181شماره ۲۲۴: آن اهل خطا که با خطاکار نمود 182شماره ۲۲۵: روزی به نبرد صف شکستن باید 183شماره ۲۲۶: با پاک دلان پاک نهادی باید 184شماره ۲۲۷: گر ما و تو را دفع اعادی باید 185شماره ۲۲۸: از سنگلج آوای غم اندوز آید 186شماره ۲۲۹: بس ناله جغد غم در این بوم آید 187شماره ۲۳۰: اوضاع نجومی چو به تقویم آید 188شماره ۲۳۱: از سطح افق شعله گلگون آید 189شماره ۲۳۲: از چیست که باد فتنه انگیخته‌اید 190شماره ۲۳۳ - در رفع توقیف روزنامه طوفان: طوفان ...191شماره ۲۳۴: ای مجلسیان دگر چه رنگی دارید 192شماره ۲۳۵: اول بخطا پیشه مماشات کنید 193شماره ۲۳۶ - نمایشگاه امتعه داخله: گویم سخنی ا ...194شماره ۲۳۷: خیزید و چو شیر شرزه اقدام کنید 195شماره ۲۳۸: ای دسته پابند هوی رحم کنید 196شماره ۲۳۹: تا چند به جور و ظلم تصمیم کنید 197شماره ۲۴۰ - درباره دولت مستوفی‌الممالک: بی‌مه ...198شماره ۲۴۱: یاران ز می غرور، مستی نکنید 199شماره ۲۴۲: ای توده بی صدا خموشی نکنید 200شماره ۲۴۳: ای دوده جم قیام یکباره کنید 201شماره ۲۴۴: قمری سخن از سرو چمن می گوید 202شماره ۲۴۵ - سردار سپه: اسرار نهفته گر نگفتی ب ...203شماره ۲۴۶ - در مورد رأی اعتماد مجلس به دولت ق ...204شماره ۲۴۷: ای غافل نشناخته زنگی از حور 205شماره ۲۴۸ - در انتقاد از دادگستری: این خانه و ...206شماره ۲۴۹: از بهر مجازات و مکافات وزیر 207شماره ۲۵۰: ای مرد جوان، تجربه از پیر بگیر 208شماره ۲۵۱ - در مورد انتخابات: صندوق دهن بسته ...209شماره ۲۵۲ - درباره شکست قیام خیابانی: طوفان ب ...210شماره ۲۵۳: دهقان پسر کارگری کهنه لباس 211شماره ۲۵۴: گل نیست دلم که رنگ و بو خواهد و بس 212شماره ۲۵۵: در مملکت انقلاب می باید و بس 213شماره ۲۵۶: شهزاده آزاد چو شد حارس فارس 214شماره ۲۵۷: ای دل تو همیشه راه حق پوی و مترس 215شماره ۲۵۸: امروز که گشته هر غمینی دلخوش 216 شماره ۲۵۹: با کجروی خلق جعلق خوش باش 217شماره ۲۶۰: ای دوست به فکر جنگجوئی کم باش 218شماره ۲۶۱: از درد و غم زمانه افسرده مباش 219شماره ۲۶۲: در بیشه دهر، شیر با دندان باش 220شماره ۲۶۳: ای خامه راست رو حقیقت جو باش 221شماره ۲۶۴: در پای گلی شبی نهاده سر خویش 222شماره ۲۶۵: تنها نه منم غمین برای دل خویش 223شماره ۲۶۶ - یعنی کشک: موقعی که یکی از دوستان ...224شماره ۲۶۷: چون عامل ماضی است منصورالملک 225شماره ۲۶۸: از یک طرفی مجلس ما شیک و قشنگ 226شماره ۲۶۹: آن رند دغل بازگه با مکر و حیل 227شماره ۲۷۰: کابینه اگر بود ز بحران تعطیل 228شماره ۲۷۱: ماده تاریخ ذیل را به مناسبت قتل می ...229شماره ۲۷۲ - درباره قوام‌السلطنه و وثوق‌الدوله ...230شماره ۲۷۳: چندی ز هوس باده پرستی کردم 231شماره ۲۷۴: هنگام جوانی به خدا پیر شدم 232شماره ۲۷۵: عمری به هوس گرد جهان گردیدم 233شماره ۲۷۶: یک چند گرفتار خطر گردیدم 234شماره ۲۷۷: من حسرت آب زندگانی نخورم 235شماره ۲۷۸: من حسرت آب زندگانی نخورم 236شماره ۲۷۹: با دیده سرخ و چهره زرد خوشم 237شماره ۲۸۰: از روز ازل عاشقی آموخت دلم 238شماره ۲۸۱: آن روز که حرف عشق بشنفت دلم 239شماره ۲۸۲: دارم سر آنکه عیش پاینده کنم 240شماره ۲۸۳: آن سبزه که ترک این چمن گفت، منم 241شماره ۲۸۴: با فکر قوی گرسنه چون شیر، منم 242شماره ۲۸۵: آن خم که بود مدام در جوش، منم 243شماره ۲۸۶: از بسکه چو سرو چمن آزاده منم 244شماره ۲۸۷: از رنگ افق من آتشی می‌بینم 245شماره ۲۸۸: در موسم گل طرف چمن می‌خواهم 246شماره ۲۸۹: تا چند ز آه سینه دل چاک شوم 247شماره ۲۹۰: با دشمن و دوست گر شدی نرم چو موم 248شماره ۲۹۱: تا درس محبت تو آموخته‌ایم 249شماره ۲۹۲: ما بیرق صلح کل برافرشته‌ایم 250شماره ۲۹۳: از دست تو ما ساغر صهبا زده‌ایم 251شماره ۲۹۴: تا بر سر حرص و آز خود پا زده‌ایم 252شماره ۲۹۵: عمریست که بر عاطفه مفتون شده‌ایم 253شماره ۲۹۶: ما خاک به سر ز بی‌حسابی شده‌ایم 254شماره ۲۹۷: آن روز که ره بشادی و غم بستیم 255شماره ۲۹۸: ما دایره کثرت و قلت هستیم 256شماره ۲۹۹: یک عمر چو باد دور دنیا گشتیم 257شماره ۳۰۰: آن روز که ما و دل ز مادر زادیم 258شماره ۳۰۱: یک عمر چو جغد نوحه خوانی کردیم 259شماره ۳۰۲: یکچند به مرگ سخت جانی کردیم 260شماره ۳۰۳: روزی که به تاج طعنه سخت زدیم 261شماره ۳۰۴: روزی که به کار زندگی دست زدیم 262شماره ۳۰۵: عمری به دهان راستگو مشت زدیم 263شماره ۳۰۶: آن روز که چون سرو سر از خاک زدیم 264شماره ۳۰۷: آن روز که چون سبزه سر از خاک زدیم 265شماره ۳۰۸: یک عمر به بند آز پا بسته شدیم 266شماره ۳۰۹: بس جان ز فشار غم به دوران کندیم 267شماره ۳۱۰: آن روز که پابند جنون گردیدیم 268شماره ۳۱۱: ما زاده کیقباد و کیکاووسیم 269شماره ۳۱۲: از بسکه به پیش این و آن مبتذلیم 270شماره ۳۱۳: روزی که ز دل بانگ خبردار زنیم 271شماره ۳۱۴: برخیز که تا باده گلرنگ زنیم 272شماره ۳۱۵: گر طالع خفته را سحرخیز کنیم 273شماره ۳۱۶: باید ز کژی براستی میل کنیم 274شماره ۳۱۷: ما تکیه به قائدین ناشی نکنیم 275شماره ۳۱۸: ما یکسر مو به کس دوروئی نکنیم 276شماره ۳۱۹: در آتیه گر فکر نماینده کنیم 277شماره ۳۲۰: روزی است که اقدام غیورانه کنیم 278شماره ۳۲۱: ما قاعده متانت از کف ندهیم 279 شماره ۳۲۲: امروز به هر طریق ما راه رویم 280شماره ۳۲۳: با علم و عمل اگر مهیا نشویم 281شماره ۳۲۴: ما طعنه زن مقام مردی نشویم 282شماره ۳۲۵: تا چند کسل از غم بیهوده شویم 283شماره ۳۲۶: با دولت نو رسم کهن می گویم 284شماره ۳۲۷: تا چند توان به ناتوانان دیدن 285شماره ۳۲۸: با نخل خوشی همیشه پیوند بزن 286شماره ۳۲۹: ای دوست به دیوار کسی مشت مزن 287شماره ۳۳۰: ای دل شکن آتش به دل تنگ مزن 288شماره ۳۳۱: یاری که کج و دوروست، شمشیرش کن 289شماره ۳۳۲: گر تکیه کنی بر دم شمشیر مکن 290شماره ۳۳۳: طوفان می نسیان از این نوش مکن 291شماره ۳۳۴: هرگز دل کس را به عبث تنگ مکن 292شماره ۳۳۵: ای توده عمل با همم عالیه کن 293شماره ۳۳۶: ای ملت آرین وفاداری کن 294شماره ۳۳۷ - به مستوفی‌الممالک در هنگام تشکیل ...295شماره ۳۳۸: از آز بپرهیز و امیری می کن 296شماره ۳۳۹: یک عمر در این محیط گردیدم من 297شماره ۳۴۰: آثار محن از در و دیوار ببین 298شماره ۳۴۱: ای دیده دو چشم فتنه را خیره ببین 299شماره ۳۴۲: ای دیده دو چشم فتنه را خیره ببین 300شماره ۳۴۳: در مرز عجم ذلت ایرانی بین 301شماره ۳۴۴: بی دوست شب فراق غم خوردن به 302شماره ۳۴۵: با دشمن اگر پاره کنی سلسله به 303شماره ۳۴۶: احزاب جهان راه نجاتند همه 304شماره ۳۴۷: سردسته حزب هر چه هستند همه 305شماره ۳۴۸: با هم رفقا که یار و جفتند همه 306شماره ۳۴۹: یکدسته که کاندید جدیدند همه 307شماره ۳۵۰: آن دسته که در نزد تو پیشند همه 308شماره ۳۵۱: دنیا که سعادتش بود مال همه 309شماره ۳۵۲: در اول وهله پا فشردیم همه 310شماره ۳۵۳: با آنکه ز فقر پاکبازیم همه 311شماره ۳۵۴: افسوس که از رأی خراب من و تو 312شماره ۳۵۵: اشراف عزیز نکته سنج من و تو 313شماره ۳۵۶: از باده کبر مست و مخمور مشو 314شماره ۳۵۷: ای دوست برای دست و پا مشت تو کو 315شماره ۳۵۸: ای توده گرفتار جهالت شده‌ای 316شماره ۳۵۹: ای بوم در این بوم مؤسس شده‌ای 317شماره ۳۶۰ - صندوق آرا: ای جعبه به خوب و زشت ح ...318شماره ۳۶۱: ای مرغ اسیر از چه کم‌حوصله‌ای 319شماره ۳۶۲: با زور و وبال تا وزارت کردی 320شماره ۳۶۳: ای جعبه پریر دلربائی کردی 321شماره ۳۶۴: ای روز سیاه من سیه تر گردی 322شماره ۳۶۵: دی عامل اختلاس اموال شدی 323شماره ۳۶۶: دیدی بخلاف عزم و تصمیم شدی 324شماره ۳۶۷: آنانکه کنند با دو صد طنازی 325شماره ۳۶۸: آسوده در این دیر کهن نیست کسی 326شماره ۳۶۹: هر کس بطریق خاص شد یار کسی 327شماره ۳۷۰: زد چنگ زمانه چنگ بی‌تکلیفی 328شماره ۳۷۱: در اول عشق باده نوشی اولی 329شماره ۳۷۲: خواهی تو چو مشت بسته را وانکنی 330شماره ۳۷۳: امروز اگر خطا سراپا نکنی 331شماره ۳۷۴: آن را که ز مهر خویش پرورده کنی 332شماره ۳۷۵: ای کوه تو همسنگ غم و درد منی 333شماره ۳۷۶: می کوش که پامال جهالت نشوی 334شماره ۳۷۷: ای جعبه مرا گوهر مقصود توئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ