کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روح من به کالبد مشغول می‌‏شد که سرم درد می‌‏کند اِلی غَیْرَ ذلِکَ و بیرون می‏‌غیژید از زیر کالبد و من در وی نظر می‏‌کردم گل‌های عقل و ادراک و روح می‌‏دیدم و هر ساعتی بدین درخت می‌‏زد و گل‌های وی می‏‌ریخت و چون خوشه او را فرومی‏‌کوفت چون از پوست کالبد بیرون آمدم هر صورتی که مرا می‏‌شد خود را از آن بیرون می‏‌کشیدم و در عالم الله و بی‌‏چونی می‌‏رفتم و در صفات الله می‌‏رفتم خود را برافراشته که از همه رنج‌ها رَستم ناگاه الله را دیدم از پسِ عدم ایستاده و عدم را حاوی همه چیزها گردانیده و چیزها را از عدم بیرون می‌‏آورد و من می‏‌دیدم حاصل باز به صفات الله بازرفتم و به آثار سبزه و آب روان و شاهدان حُور گفتم تا این همه خوشی‌های خوشی را به یکدیگر اندر گشایم و هرچه صورت است می‏‌شکنم و می‌‏اندازم و مزۀ معانی بی‏‌کیفیّت می‏‌گیرم چنان‌که حقیقت روح است و یا چنان‌که الله است که هیچ چگونگی ندارد اکنون الله این عدم نامتناهی را معشوقه گردانیده است و صدهزار جمال و شهوت و عشق و محبّت و رأی و تدبیر و اختیارات و عاشق گشتن و عاشق نواختن و قوّت‌های گوناگون و انواع حیات و کربزی‌ها و حیل‌ها و کنارها و بوسه‌ها و مجالس خوش این همه را الله بر چهرۀ عدم کشیده است کسی باید که در عدم می‌‏نگرد و در عشق او قطرات بر رخساره می‏‌بارد و این‌‏چنین عدم حاوی گردِ اجزای من است از شش جهت آخر این اجزای من چگونه بی‏‌مونس و تنها باشد (وَاللهُ اَعلَم).

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha