کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    الم‏ الف یعنی منم که چو الله می‏‌گوید که منم کجا نظر کنم تا بی‏‌شبهت ببینمش به‌‏آسانی سوی هوا و آسمان نظر کردم گفتم در هر جزو هوایی و موجودی که نظر کنم الله آنجا است که آن جزو را تغییر و تبدیل می‏‌کند و هست می‌‏کند و نیست می‌‏کند و الله اجزای موجودات را پیش خود داشته است چون سپر و یا چون پرده او را می‏‌گرداند از آسمان تا زمین همۀ اجزای جهان در تصرف او عاجز و جمله اجزای جهان چون خاضعان و عابدان پیش او متغیّر می‏‌شوند هوا تنک‌‏تنک می‌شود چون دل مشتاقان و باران قطره‌‏قطره می‏‌چکد چون اشک چشم عاشقان و اوصال کوه در قیام متخلّع می‌‏شود و چون استخوان و اجزای پیران سست و واهی می‏‌گردد اکنون در هر چیزی نظر می‌‏کنم [که‏] در تصرف الله چگونه خاضع‏‌اند.

    صفیّ حمّامی سؤال کرد که محبّت الله چگونه است [گفتم‏] چون دوست داشتن صفت الله است نظر کن در آن دوست داشتن الله که محبوب الله کیست از انبیاء و اولیاء و الله در آن محبوب خود چه تصرّف‌ها می‏‌کند و چگونه بی‌‏قرارش می‏‌دارد و دوستی هرکه باشد از آن الله و از آن غیر وی دانی که آن محبّ چگونه بی‏‌قرار و بی‏‌آرام باشد در حق محبوب خود تا محبوب ممکن الوصول نباشد محبّت در حق وی محال باشد اگرچه با جمال باشد اکنون الله الله می‏‌گویم و به حقیقت می‏‌دانم که الله مرا دوست می‌دارد چون در محبّت الله نظر می‏‌کنم از نور روی وی صدهزار حورا آفریده می‌‏شود و در من می‌‏افتند همچنان‌که حسن از رخ خوبی می‌زاید و در اجزای عاشق شایع می‌‏شود حکمت الله از خلقت جهان به جز محبّت نبود از آنکه هیچ صفتی از این معنی کامل‏‌تر نبود از این معنی بود که مقصود از خلقت جهان مُحَمّد صَلَّی الله عَلَیْهِ وَسَلَّم آمد که او حبیب الله بود لُوْلاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْاَفْلاکَ اشارت بدان است که اگر محبّت نبودی و ما محبّ کسی نبودیمی و کسی محبّ ما نبودی هیچ موجودی هست نکردمی‏ که منتهای مبتغای وجود محبّت است‏ و این محسوس است که تا محبّت و موافقت نبود وجود مُحدَث محال بود و الله محبّ است و محال بود که الله محبّ نبود چو وجود و عطاها می‏‌دهد از حواس و شهوت‏ و اختیار و عقل و الله مر آدمی را محبّ‏‌تر است چو انعام او بر وی بیشتر است ولیکن چو دوست به غیر گراید از همه دشمن‌‏تر شود و عقوبت کافر از این سبب بیشتر است از همه اکنون می‏‌نگرم تصرّفات الله را در خود می‌‏بینم و معاشقۀ الله را با خود می‌‏بینم و همه عالم را همچون ذرّه‌‏های بنفشه رنگ می‌بینم و فاعل همه الله را می‏‌بینم چون بیشتر می‏‌روم لرزه بر من و اجزای من و بر همه جهان می‏‌افتد مگر آن معنی می‌‏بود که بر کوه طور زد و کوه پاره‏‌پاره شد باز همه مُحدَثات را چون متاعی می‌‏بینم و این متاع پراکنده را خداونده‌ای باید و یا همه را چو ذرّه‌ها می‌‏بینم و این ذرایر را خورشیدی باید تا بنماید اکنون همه الله است که هیچ آمیزش ندارد با کسی و هم با همه آمیزش دارد و آمیزنده بود با همه گویی الله هم مستغنی است و هم عاشق است و محبّت الله چون زلیخاست که یوسف را بخرد تا هرچه خواهد بکند گاهی در زندانش کند و گاهی خویشتن را [پیش او قربان کند الله نیز محبوب خود را] آفریند تا گاهیش در زندان دنیا کند و گاهیش ویران کند و همان محبّت الله باشد که دگر بارش زنده کند هماره بینی که لب معشوقه به دندان خاییده و ژولیده گشته در دست عاشق شیفتۀ خود اگر بنده ژولیده بود در تصرف الله چه عجب بود الله اکبر یعنی چو ذات خود را به ذات الله و صفات خود را به صفات الله ملحق دارم اکبریّت الله را ببینم و چون در ذات الله نظر کنم همه هستی‌ها که تعلّق به ذات الله دارد ببینم و عظمت ذات الله را ببینم و چون به رحمانی‌‏اش نظر کنم همه رقّت‌ها و رحمت‌ها و شفقت‌‏ها و عجایب‌های عجب که به رحمانی تعلّق دارد مشاهده کنم و استمداد آن از رحمت الله ببینم و همچنین چو لطف بی‌‏نهایت الله را ببینم همه عجایب و لطف مخلوقات و خوشی‌های ایشان را مشاهده کنم باز در زمین تن نظر می‌‏کنم که الله چه باغ از وی می‌‏نماید شکوفه‌‏های عقل و چشمه‌های شهوت و نسیم‌های روح و انهار مزه‌ها و گشنیج صبرها و نرگس‌های چشم و سیسنبر گوش و سوسن زبان و هوای عشق و صدهزار یاسمن‏‌زار و حوران صاحب‌‏جمالان و آب‏‌های حیات در زمین وجود می‌‏بینم و نظر می‌‏کنم به سبحانی و خوش‏‌رویی الله که در اجزای من و اجزای همه نغزان چه نوع صحبت می‏‌کند که چنین خوب و فربه می‌‏شوند در این بودم که دلم به مشاهدۀ الله رفت یعنی دیدم که الله از سر تا پای من همه اجزای پر است و سمع و بصر و ایتلاف اجزای من و ادراک من [همه‏] شکوفه است که از الله می‌‏آید باز دیدم که همه محو شده به الله به تقسیم و فروشسته شد و همه نظر من به الله مستغرق شد و همچون غبار و گرد روشن پیش من بایستاد چنان شد که هیچ کس را نمی‏‌دیدم و هیچ‏ در و دیوار نمی‌‏دیدم همه الله می‏‌دیدم (وَاللهُ اَعلَم).

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha