به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین اصفهانی

کمال الدین اصفهانیرباعی هاشمارهٔ ۶۰۴: چون کوس ز پرخاش بود آوازم

570عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چون کوس ز پرخاش بود آوازم
چون نیزه بسر بجنگ دشمن یازم
چون تیر به تنها شکنم قلب عدو
چون تیغ برهنه بر سر او تازم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۰۳: شمعم که چو خود را بغمت پردازم 2شمارهٔ ۶۰۴: چون کوس ز پرخاش بود آوازم 3شمارهٔ ۶۰۵: در مدح ملک چو نظم موزون سازم 4شمارهٔ ۶۰۶: آنشب که ز بر آتش غم سوزم 5شمارهٔ ۶۰۷: گفتم ز فراق جاودان می ترسم 6شمارهٔ ۶۰۸: از گردش چرخ بی خرد می ترسم 7شمارهٔ ۶۰۹: پیوسته ز تو با دل پر خون باشم 8شمارهٔ ۶۱۰: یک دم که ز خدمتت جدا می باشم 9شمارهٔ ۶۱۱: بیمارم و زیر بار غم می باشم 10شمارهٔ ۶۱۲: عمری رخ یکدگر ندیدیم بچشم 11شمارهٔ ۶۱۳: بر چشم تو هر گه که مرا افتد چشم 12شمارهٔ ۶۱۴: در گریه چو با اشک ز بودن آید چشم 13شمارهٔ ۶۱۵: تا کرد بروی تو نظر مردم چشم 14شمارهٔ ۶۱۶: من دوش گشاده داشتم روزن چشم 15شمارهٔ ۶۱۷: ای من ز پیت بخون بپرورده دو چشم 16شمارهٔ ۶۱۸: ای من ز تواندوخته صد خرمن غم 17شمارهٔ ۶۱۹: از بس که جفا کند بت دلگسلم 18شمارهٔ ۶۲۰: از وصل سمنبران چنان شد حالم 19شمارهٔ ۶۲۱: در عشق تو گر چه شهره ام در عالم 20شمارهٔ ۶۲۲: گل گرچه ز حسن می نهد خار دلم 21شمارهٔ ۶۲۳: گفتی که بمه نگه کن انگار منم 22شمارهٔ ۶۲۴: در گوش تو گر جای نگیرد سخنم 23شمارهٔ ۶۲۵: در موج سرشک و عرق تب جانم 24شمارهٔ ۶۲۶: با آنکه چو شمع بر سر آمد جانم 25شمارهٔ ۶۲۷: گم گشت دل از برم، یقین می دانم 26شمارهٔ ۶۲۸: با روی تو شمع را کجا بنشانم؟27شمارهٔ ۶۲۹: تا سوز تو از میان جان بنشانم 28شمارهٔ ۶۳۰: هر سرو که من ببوستان بنشانم 29شمارهٔ ۶۳۱: تا سوز تو از میان جان بنشانم 30شمارهٔ ۶۳۲: آن زلف خمیده را اگر راست کنم 31شمارهٔ ۶۳۳: از بهر دمی که با تو بر کار کنم 32شمارهٔ ۶۳۴: گرمن ز غمت حکایت آغاز کنم 33شمارهٔ ۶۳۵: اندر دل خود نقش تو پیدا نکنم 34شمارهٔ ۶۳۶: نه گفته بدی عهد مزور نکنم 35شمارهٔ ۶۳۷: می باز خورم و لیک مستی نکنم 36شمارهٔ ۶۳۸: روزی که چو اشک در کنارت بینم 37شمارهٔ ۶۳۹: هر شب ز غمت تازه عذابی بینم 38شمارهٔ ۶۴۰: از دیده فرو باری، اگر آب شوم 39شمارهٔ ۶۴۱: در حق خود از تو صد سخن می شنوم 40شمارهٔ ۶۴۲: از خطّ تو شد بنفشه را پشت بخم 41شمارهٔ ۶۴۳: در سنبل او شکست و تا بست بهم 42شمارهٔ ۶۴۴: سر در سر خاک آستان تو نهم 43شمارهٔ ۶۴۵: انگشتریت بر دل خود کامه نهم 44شمارهٔ ۶۴۶: از ضعف اگر کام ز هم بگشایم 45شمارهٔ ۶۴۷: دور از تو اگر لب بنفس بگشایم 46شمارهٔ ۶۴۸: ما مهر تو بر میان جان دوخته ایم 47شمارهٔ ۶۴۹: بی آنکه مراد خویش حاصل کردیم 48شمارهٔ ۶۵۰: دیشب من و صبح از غمت دم نزدیم 49شمارهٔ ۶۵۱: هر گاه که کار وصل در هم بندیم 50شمارهٔ ۶۵۲: چشم تو کزو در هوس یک نظریم 51شمارهٔ ۶۵۳: در هجر تو من ز شمع افزون گریم 52شمارهٔ ۶۵۴: تا کی چو حدیث در زبانت گیریم ؟53شمارهٔ ۶۵۵: دل گفت که روزی که قدح کش باشیم 54شمارهٔ ۶۵۶: در دولت وصلت ارزبیکارانم 55شمارهٔ ۶۵۷: پیوسته جونای بر دهن می زنیم 56شمارهٔ ۶۵۸: تا کی ورق عمر بهم در شکنیم 57شمارهٔ ۶۵۹: وقتست که قصد عالم پاک کنیم 58شمارهٔ ۶۶۰: از بهر چه عیش آشکارا نکنیم 59شمارهٔ ۶۶۱: گر با تو بنای وصل آغاز نهیم 60شمارهٔ ۶۶۲: ماییم نگین خاتم جان ماییم 61شمارهٔ ۶۶۳: ای مدح تو آورده قلم را بسخن 62شمارهٔ ۶۶۴: با دیده دلم گفت: چو از دست تو من 63شمارهٔ ۶۶۵: گر باد شوم، در آیمت پیرامن 64شمارهٔ ۶۶۶: در عشق تو زآنکه هست بیم کشتن 65شمارهٔ ۶۶۷: نرگس که در انتظار گل بود چو من 66شمارهٔ ۶۶۸: خصمم که بگفت و گو درآمد با من 67شمارهٔ ۶۶۹: خصم تو که همچو تیغ جمله ست زبان 68شمارهٔ ۶۷۰: نزدیک من از شرم و ز تیمار نهان 69شمارهٔ ۶۷۱: قومی شده نازنده باسرار نهان 70شمارهٔ ۶۷۲: ای ترک سمن روی من ای جان و جهان 71شمارهٔ ۶۷۳: زان پس که فدای عشق تو کردم جان 72شمارهٔ ۶۷۴: دلدار مرا اگر فراخست دهان 73شمارهٔ ۶۷۵: چون نیشکرم کرده ز بیداد جهان 74شمارهٔ ۶۷۶: در فرقت تو چو بلبلم نوحه گران 75شمارهٔ ۶۷۷: برخیز و مخور غم جهان گذران 76شمارهٔ ۶۷۸: از باد ببین شکوفه را شبگیران 77شمارهٔ ۶۷۹: عمری بودم بخدمتت بسته میان 78شمارهٔ ۶۸۰: ای رسم تو در ناکس و کس پیوستن 79شمارهٔ ۶۸۱: آن غنچۀ دوشیزه نگر آبستن 80شمارهٔ ۶۸۲: نه بی رخت انتظار دانم کردن 81شمارهٔ ۶۸۳: ای حکم ترا نهاده سرها گردن 82شمارهٔ ۶۸۴: زلف که گرفت خون من در گردن 83شمارهٔ ۶۸۵: سیر آمدم از غم دمادم خوردن 84شمارهٔ ۶۸۶: تا چند ازین غم فراوان خوردن؟85شمارهٔ ۶۸۷: ای کار دل از غمت روان پروردن 86شمارهٔ ۶۸۸: در روزه چو نیست روی می نوشیدن 87شمارهٔ ۶۸۹: مسکین دلم از درد نهانی دیدن 88شمارهٔ ۶۹۰: در عرضگه سپاهت ای شاه ز من 89شمارهٔ ۶۹۱: ای دل کاری که نیست در خورد مکن 90شمارهٔ ۶۹۲: ای مهر بتاب و رحمتی بر من کم 91شمارهٔ ۶۹۳: ای دل، بخیال یار خرسندی کن 92شمارهٔ ۶۹۴: همواره تو این غارت دلها می کن 93شمارهٔ ۶۹۵: ای یاد تو تسبیح زبان و لب من 94شمارهٔ ۶۹۶: دانی که چه مدّتست ای دلبر من 95شمارهٔ ۶۹۷: ای خاک درت مایۀ آرایش من 96شمارهٔ ۶۹۸: شد دیده بعشق رهنمون دل من 97شمارهٔ ۶۹۹: ای شادی آن عهد که بودت غم من 98شمارهٔ ۷۰۰: ای هیچ نخورده غم بغم خوردن من 99شمارهٔ ۷۰۱: گر رنجه کنی قدم بپرسیدن من 100شمارهٔ ۷۰۲: شمعم که شدست جان من دشمن من 101شمارهٔ ۷۰۳: من بودم دوش و یار سیمین تن من 102شمارهٔ ۷۰۴ - و قال ایضاً فیه: کی خوش بود ای ج ...103شمارهٔ ۷۰۵: امروز منم زبیم جان نا ایمن 104شمارهٔ ۷۰۶: خرسند نشد یار بسر بازی من 105شمارهٔ ۷۰۷: ای وصف تو سرمایۀ گویایی من 106شمارهٔ ۷۰۸: ای یاد غمت مونس تنهایی من 107شمارهٔ ۷۰۹: چون خواب نیاییم بدین چشم درون 108شمارهٔ ۷۱۰: جانا ز پی وصال چون گشت کنون 109شمارهٔ ۷۱۱: هر شب ز غم تو ای غمت روز افزون 110شمارهٔ ۷۱۲: آن دل که نشد ز خطّت ای دوست برون 111شمارهٔ ۷۱۳: از خار چو آمد گل رنگین بیرون 112شمارهٔ ۷۱۴: شد راز من و تو ای صنم فاش کنون 113شمارهٔ ۷۱۵: فرّاش چمن باد شمالست اکنون 114شمارهٔ ۷۱۶: سبحان الله ز گردش چرخ برین 115شمارهٔ ۷۱۷: دیدی که ز ناز بودم ای ماه زمین 116شمارهٔ ۷۱۸: گر رای تماشا کنی ای دل منشین 117شمارهٔ ۷۱۹: آن قامت همچو سرو آزاد به بین 118شمارهٔ ۷۲۰: در دست شه آن ساغر غمکاه ببین 119شمارهٔ ۷۲۱: گفتی ز برای می که کمتر خور ازین 120شمارهٔ ۷۲۲: شاهی که فلک بلندی اندوز داز او 121شمارهٔ ۷۲۳: آن شمع که آفت سرست افسر او 122شمارهٔ ۷۲۴: خون گشت دلم ز زخم بی مرهم او 123شمارهٔ ۷۲۵: هر صبح که خندید زخندیدن او 124شمارهٔ ۷۲۶: مشکین سر زلف یا رو نازک تن او 125شمارهٔ ۷۲۷: در ساغر می گوهر دیرینۀ او 126شمارهٔ ۷۲۸: نه کوه گران پای بدارد با تو 127شمارهٔ ۷۲۹: هرچند که رفت آبرویم با تو 128شمارهٔ ۷۳۰: در خلوت وصلت ای چو شکر لب تو 129شمارهٔ ۷۳۱: فخرست مرا از آن رخ فرخ تو 130شمارهٔ ۷۳۲: با آنکه بهیچ سان نیم در خور تو 131شمارهٔ ۷۳۳: تا آتش مرگ دود بر کرد از تو 132شمارهٔ ۷۳۴: بس سر که به عشق رفت بر باد از تو 133شمارهٔ ۷۳۵: ای رنج زمانه بهرۀ دشمن تو 134شمارهٔ ۷۳۶: ای مقصد آمال در و درگه تو 135شمارهٔ ۷۳۷: هر سال که تشریف دهی چون گل نو 136شمارهٔ ۷۳۸: جامی که شراب ارغوانیست درو 137شمارهٔ ۷۳۹: آن شانه که از تو هست یک موی درو 138شمارهٔ ۷۴۰: شد باد مطّرا گر پیرامن سرو 139شمارهٔ ۷۴۱: ای دل پی آرزو بسیار مرو 140شمارهٔ ۷۴۲: تیغت که اجل همی بپرهیزد ازو 141شمارهٔ ۷۴۳: کس نیست که جان بنده برهاند ازو 142شمارهٔ ۷۴۴: داری سرعیش از در سودا درشو 143شمارهٔ ۷۴۵: ای دل ره او می روی اوّل خون شو 144شمارهٔ ۷۴۶: از بند سخن لبم چو بگشاد گره 145شمارهٔ ۷۴۷: چون دید که رکد غمزۀ خیره سته 146شمارهٔ ۷۴۸: ای دوست اگر نیی ز حالم آگاه 147شمارهٔ ۷۴۹: ای راه وصال تو درازی کوتاه 148شمارهٔ ۷۵۰: یاران منا، چه بودتان از ناگاه 149شمارهٔ ۷۵۱: ای قامت تو چو روز در دی کوتاه 150شمارهٔ ۷۵۲: بر رهگذرت بس که کنم تر سر راه 151شمارهٔ ۷۵۳: هر گه که ز جور تو من دل خسته 152شمارهٔ ۷۵۴: ای بسته بکین من میان آهسته 153شمارهٔ ۷۵۵: شایستة هجر خدمتی نا کرده 154شمارهٔ ۷۵۶: میآید و چهره از عرق تر کرده 155شمارهٔ ۷۵۷: بر خیره غرور خویش پیوست مده 156شمارهٔ ۷۵۸: ای قفل زبخل بردهان افگنده 157شمارهٔ ۷۵۹: اقبال تو باد دایم افزاینده 158شمارهٔ ۷۶۰: ای داد تو بر داد و دهش پاینده 159شمارهٔ ۷۶۱: ای بر قدم از رشته ر کو پیچیده 160شمارهٔ ۷۶۲: آن روی ترا هر که ز ناگه دیده 161شمارهٔ ۷۶۳: در کار تو صاحب نظران نظاره 162شمارهٔ ۷۶۴: ای بر دل من غم ترا دلسوزه 163شمارهٔ ۷۶۵: ماییم بدست دل گرفتار همه 164شمارهٔ ۷۶۶: مستش دیدم گرفته راه خانه 165شمارهٔ ۷۶۷: گفتا که چو تنها شوی اندر خانه 166شمارهٔ ۷۶۸: آن جام طرب شکار بر دستم نه 167شمارهٔ ۷۶۹: تا چند می و ساغر و ساقی طلبی؟168شمارهٔ ۷۷۰: ای از تو مرا ذخیره ناکامی بس 169شمارهٔ ۷۷۱: گل گرچه بنکوییست انگشت نمای 170شمارهٔ ۷۷۲: ز آمد شدن تو گر چه باشم در وای 171شمارهٔ ۷۷۳: گز زآنکه ترا بکشتنم باشد رای 172شمارهٔ ۷۷۴: هان ای دل حیرت زدۀ بی سر و پای 173شمارهٔ ۷۷۵: هان ای دل هرزه گوی ناپابرجای 174شمارهٔ ۷۷۶: شد در سر کار این دل کار افزای 175شمارهٔ ۷۷۷: با آنکه تن ضعیف من شمع آسای 176شمارهٔ ۷۷۸: در پنجه شدم با قدح مرد گرای 177شمارهٔ ۷۷۹: با چشم تو گفتم ایچ دستان منمای 178شمارهٔ ۷۸۰: رشک آیدم ای دوست که هر نیم شبی 179شمارهٔ ۷۸۱: این ودای زنده رود خون بایستی 180شمارهٔ ۷۸۲: ای دل بشبی که با غمش بنشستی 181شمارهٔ ۷۸۳: جانا خبرت نیست که دی در مستی 182شمارهٔ ۷۸۴: از بس که بلای دل ما می جستی 183شمارهٔ ۷۸۵: امشب که نگارم از برای مستی 184شمارهٔ ۷۸۶: مشتاق بنیستی ّ من گر هستی 185شمارهٔ ۷۸۷: در عشق ز کام دل چه در بایستی 186شمارهٔ ۷۸۸: دردیدۀ روزگارنم بایستی 187شمارهٔ ۷۸۹: آن آب کزو بود دلم را شادی 188شمارهٔ ۷۹۰: پیوسته کنی تو از غم من شادی 189شمارهٔ ۷۹۱: گر دوش بتم تالۀ من بشنودی 190شمارهٔ ۷۹۲: از غایت جنگجویی و فتنه گری 191شمارهٔ ۷۹۳: زلف تو که چون او نبود خیره سری 192شمارهٔ ۷۹۴: گر بردارم بی تو سر از بیناری 193شمارهٔ ۷۹۵: زلف تو که دید آن بصورت ماری 194شمارهٔ ۷۹۶: بر رغم من ار گرفته بودی یاری 195شمارهٔ ۷۹۷: زلفی که بدوست هر دلی را کاری 196شمارهٔ ۷۹۸: زلفی که چو روز من سیه می داری 197شمارهٔ ۷۹۹: گر باز آیی دلم بمن باز آری 198شمارهٔ ۸۰۰: بر شخص تو چون کرد زیان بیماری 199شمارهٔ ۸۰۱: هر لحظه به دیگر نظرم می نگری 200شمارهٔ ۸۰۲: ای غنچه که خنده هر دم از سر گیری 201شمارهٔ ۸۰۳: چشمت بکر شمه از سر طنازی 202شمارهٔ ۸۰۴: ای کرده رخت بماه و اختر بازی 203شمارهٔ ۸۰۵: شادی مطلب دلا برو شاد بزی 204شمارهٔ ۸۰۶: در بند جهان مباش و آزاد بزی 205شمارهٔ ۸۰۷: زیبد اگر از تنگدلی بگریزی 206شمارهٔ ۸۰۸: گرچه نکشم طمع سوی هرچیزی 207شمارهٔ ۸۰۹: هیچ افتدت ای جان که مرا برخیزی 208شمارهٔ ۸۱۰: ما راست دلی که نیست خالی نفسی 209شمارهٔ ۸۱۱: درجنگ ترا بیازمودیم بسی 210شمارهٔ ۸۱۲: چون نیست شکر لبی که بخشد بوسی 211شمارهٔ ۸۱۳: زین گونه که تو بدل ربایی فاشی 212شمارهٔ ۸۱۴: با دل گفتم تو باری آخر نیکی 213شمارهٔ ۸۱۵: تا یافت دلم بزلف تو نزدیکی 214شمارهٔ ۸۱۶: ای گشته فراخ از دهنت دلتنگی 215شمارهٔ ۸۱۷: آن دل که بدی سغبۀ هر دلگسلی 216شمارهٔ ۸۱۸: ای خام که عادتت بود سنگدلی 217شمارهٔ ۸۱۹: چون نیست حدیث وصلت از زر خالی 218شمارهٔ ۸۲۰: چون نیست چمن زرنگ و بویی خالی 219شمارهٔ ۸۲۱: بگذشت بمن رشک بتان چگلی 220شمارهٔ ۸۲۲: چون حاصل کارماست بی فرجامی 221شمارهٔ ۸۲۳: بیهوده نهاده ایم برخود نامی 222شمارهٔ ۸۲۴: تنها ام و کاشکی تنی داشتمی 223شمارهٔ ۸۲۵: خود را سگ کویت ار نپنداشتمی 224شمارهٔ ۸۲۶: گر من ز زمانه حاصلی داشتمی 225شمارهٔ ۸۲۷: در جنگ غمت گر نه زبون آمدمی 226شمارهٔ ۸۲۸: از نور یقین ار بمثل روشنمی 227شمارهٔ ۸۲۹: یار آمد دوش و کردمش مهمانی 228شمارهٔ ۸۳۰: پیوسته ز بهر شهوت جسمانی 229شمارهٔ ۸۳۱: بی آنکه بآمدن قدم رنجانی 230شمارهٔ ۸۳۲: گه می خوانی مرا و گه می رانی 231شمارهٔ ۸۳۳: خواهی که جهان زیروز بر گردانی 232شمارهٔ ۸۳۴: ای دوست مرا اگر چه دشمن دانی 233شمارهٔ ۸۳۵: با کافر اگر جنگ بشمشیر کنی 234شمارهٔ ۸۳۶: گاهی بخودم چو زلف گستاخ کنی 235شمارهٔ ۸۳۷: هر لحظه زبان خود چو شمشیر کنی 236شمارهٔ ۸۳۸: هر دم زدنی بجور آهنگ کنی 237شمارهٔ ۸۳۹: یک ذره ز آزار دلم کم نکنی 238شمارهٔ ۸۴۰: گل رفت بدریورۀ هر انجمنی 239شمارهٔ ۸۴۱: چون بر تو نباشد اعتماد سخنی 240شمارهٔ ۸۴۲: هم بر سر آن نیی که ما را بینی 241شمارهٔ ۸۴۳: تیری، که چو در خود کشمت دور شوی 242شمارهٔ ۸۴۴: بر خاک در تو دوش ای سلسله موی 243شمارهٔ ۸۴۵: آمد گل و بلبلی ز دنبالۀ اوی 244شمارهٔ ۸۴۶: خوش باش که تا نه بس ازینجا بروی 245شمارهٔ ۸۴۷: هر دم ز برم رخت نوردی بروی 246شمارهٔ ۸۴۸: شخصی دارم دلی خراب اندر وی 247شمارهٔ ۸۴۹: دی گفت مرا حدیث من کمتر گوی 248شمارهٔ ۸۵۰: با آنکه بکس دست بپیمان ندهی 249شمارهٔ ۸۵۱: دل در سر زلف تونه زان بست رهی 250شمارهٔ ۸۵۲: دستی که بر او همی می ناب نهی 251شمارهٔ ۸۵۳: من پیرو کهن گشته ز جان فرسایی 252شمارهٔ ۸۵۴: ای سرو که سر بر آسمان می سایی 253شمارهٔ ۸۵۵: مانند گل دو رنگی ای بینایی 254شمارهٔ ۸۵۶: مشتاق توام ، روی بمن ننمایی 255شمارهٔ ۸۵۷: گل گر چه کند دعوی شهر آرایی 256شمارهٔ ۸۵۸: یک روز بکوی عاشقان بر نایی 257شمارهٔ ۸۵۹: کی بر کنم از تو من دل ای بینایی 258شمارهٔ ۸۶۰: گه خصم شوی مرا و گه یار آیی 259شمارهٔ ۸۶۱: در هر عمری دمی که دمساز آیی 260شمارهٔ ۸۶۲: گوی انگلۀ قباچه گر بگشایی 261شمارهٔ ۸۶۳: آگاه ز حال من سر گشته نیی 262شمارهٔ ۸۶۴: زلف تو چو بروی تو افتد گویی 263شمارهٔ ۸۶۵: ای بی خبر از عاشق شیدا که تویی 264شمارهٔ ۸۶۶: ای ترک چرا چهره برافروخته‌ای 265شمارهٔ ۸۶۷: ای مشک تو باری ز کجا آمده‌ای؟

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ