به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین اصفهانی

کمال الدین اصفهانیرباعی هاشمارهٔ ۷۱۶: سبحان الله ز گردش چرخ برین

720عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سبحان الله ز گردش چرخ برین
بی شرکت من غمی نیاید بزمین
ور روی زمین نشاط و شادی گیرد
ما را نبود بنیم جو بهره ازین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۱۵: فرّاش چمن باد شمالست اکنون 2شمارهٔ ۷۱۶: سبحان الله ز گردش چرخ برین 3شمارهٔ ۷۱۷: دیدی که ز ناز بودم ای ماه زمین 4شمارهٔ ۷۱۸: گر رای تماشا کنی ای دل منشین 5شمارهٔ ۷۱۹: آن قامت همچو سرو آزاد به بین 6شمارهٔ ۷۲۰: در دست شه آن ساغر غمکاه ببین 7شمارهٔ ۷۲۱: گفتی ز برای می که کمتر خور ازین 8شمارهٔ ۷۲۲: شاهی که فلک بلندی اندوز داز او 9شمارهٔ ۷۲۳: آن شمع که آفت سرست افسر او 10شمارهٔ ۷۲۴: خون گشت دلم ز زخم بی مرهم او 11شمارهٔ ۷۲۵: هر صبح که خندید زخندیدن او 12شمارهٔ ۷۲۶: مشکین سر زلف یا رو نازک تن او 13شمارهٔ ۷۲۷: در ساغر می گوهر دیرینۀ او 14شمارهٔ ۷۲۸: نه کوه گران پای بدارد با تو 15شمارهٔ ۷۲۹: هرچند که رفت آبرویم با تو 16شمارهٔ ۷۳۰: در خلوت وصلت ای چو شکر لب تو 17شمارهٔ ۷۳۱: فخرست مرا از آن رخ فرخ تو 18شمارهٔ ۷۳۲: با آنکه بهیچ سان نیم در خور تو 19شمارهٔ ۷۳۳: تا آتش مرگ دود بر کرد از تو 20شمارهٔ ۷۳۴: بس سر که به عشق رفت بر باد از تو 21شمارهٔ ۷۳۵: ای رنج زمانه بهرۀ دشمن تو 22شمارهٔ ۷۳۶: ای مقصد آمال در و درگه تو 23شمارهٔ ۷۳۷: هر سال که تشریف دهی چون گل نو 24شمارهٔ ۷۳۸: جامی که شراب ارغوانیست درو 25شمارهٔ ۷۳۹: آن شانه که از تو هست یک موی درو 26شمارهٔ ۷۴۰: شد باد مطّرا گر پیرامن سرو 27شمارهٔ ۷۴۱: ای دل پی آرزو بسیار مرو 28شمارهٔ ۷۴۲: تیغت که اجل همی بپرهیزد ازو 29شمارهٔ ۷۴۳: کس نیست که جان بنده برهاند ازو 30شمارهٔ ۷۴۴: داری سرعیش از در سودا درشو 31شمارهٔ ۷۴۵: ای دل ره او می روی اوّل خون شو 32شمارهٔ ۷۴۶: از بند سخن لبم چو بگشاد گره 33شمارهٔ ۷۴۷: چون دید که رکد غمزۀ خیره سته 34شمارهٔ ۷۴۸: ای دوست اگر نیی ز حالم آگاه 35شمارهٔ ۷۴۹: ای راه وصال تو درازی کوتاه 36شمارهٔ ۷۵۰: یاران منا، چه بودتان از ناگاه 37شمارهٔ ۷۵۱: ای قامت تو چو روز در دی کوتاه 38شمارهٔ ۷۵۲: بر رهگذرت بس که کنم تر سر راه 39شمارهٔ ۷۵۳: هر گه که ز جور تو من دل خسته 40شمارهٔ ۷۵۴: ای بسته بکین من میان آهسته 41شمارهٔ ۷۵۵: شایستة هجر خدمتی نا کرده 42شمارهٔ ۷۵۶: میآید و چهره از عرق تر کرده 43شمارهٔ ۷۵۷: بر خیره غرور خویش پیوست مده 44شمارهٔ ۷۵۸: ای قفل زبخل بردهان افگنده 45شمارهٔ ۷۵۹: اقبال تو باد دایم افزاینده 46شمارهٔ ۷۶۰: ای داد تو بر داد و دهش پاینده 47شمارهٔ ۷۶۱: ای بر قدم از رشته ر کو پیچیده 48شمارهٔ ۷۶۲: آن روی ترا هر که ز ناگه دیده 49شمارهٔ ۷۶۳: در کار تو صاحب نظران نظاره 50شمارهٔ ۷۶۴: ای بر دل من غم ترا دلسوزه 51شمارهٔ ۷۶۵: ماییم بدست دل گرفتار همه 52شمارهٔ ۷۶۶: مستش دیدم گرفته راه خانه 53شمارهٔ ۷۶۷: گفتا که چو تنها شوی اندر خانه 54شمارهٔ ۷۶۸: آن جام طرب شکار بر دستم نه 55شمارهٔ ۷۶۹: تا چند می و ساغر و ساقی طلبی؟56شمارهٔ ۷۷۰: ای از تو مرا ذخیره ناکامی بس 57شمارهٔ ۷۷۱: گل گرچه بنکوییست انگشت نمای 58شمارهٔ ۷۷۲: ز آمد شدن تو گر چه باشم در وای 59شمارهٔ ۷۷۳: گز زآنکه ترا بکشتنم باشد رای 60شمارهٔ ۷۷۴: هان ای دل حیرت زدۀ بی سر و پای 61شمارهٔ ۷۷۵: هان ای دل هرزه گوی ناپابرجای 62شمارهٔ ۷۷۶: شد در سر کار این دل کار افزای 63شمارهٔ ۷۷۷: با آنکه تن ضعیف من شمع آسای 64شمارهٔ ۷۷۸: در پنجه شدم با قدح مرد گرای 65شمارهٔ ۷۷۹: با چشم تو گفتم ایچ دستان منمای 66شمارهٔ ۷۸۰: رشک آیدم ای دوست که هر نیم شبی 67شمارهٔ ۷۸۱: این ودای زنده رود خون بایستی 68شمارهٔ ۷۸۲: ای دل بشبی که با غمش بنشستی 69شمارهٔ ۷۸۳: جانا خبرت نیست که دی در مستی 70شمارهٔ ۷۸۴: از بس که بلای دل ما می جستی 71شمارهٔ ۷۸۵: امشب که نگارم از برای مستی 72شمارهٔ ۷۸۶: مشتاق بنیستی ّ من گر هستی 73شمارهٔ ۷۸۷: در عشق ز کام دل چه در بایستی 74شمارهٔ ۷۸۸: دردیدۀ روزگارنم بایستی 75شمارهٔ ۷۸۹: آن آب کزو بود دلم را شادی 76شمارهٔ ۷۹۰: پیوسته کنی تو از غم من شادی 77شمارهٔ ۷۹۱: گر دوش بتم تالۀ من بشنودی 78شمارهٔ ۷۹۲: از غایت جنگجویی و فتنه گری 79شمارهٔ ۷۹۳: زلف تو که چون او نبود خیره سری 80شمارهٔ ۷۹۴: گر بردارم بی تو سر از بیناری 81شمارهٔ ۷۹۵: زلف تو که دید آن بصورت ماری 82شمارهٔ ۷۹۶: بر رغم من ار گرفته بودی یاری 83شمارهٔ ۷۹۷: زلفی که بدوست هر دلی را کاری 84شمارهٔ ۷۹۸: زلفی که چو روز من سیه می داری 85شمارهٔ ۷۹۹: گر باز آیی دلم بمن باز آری 86شمارهٔ ۸۰۰: بر شخص تو چون کرد زیان بیماری 87شمارهٔ ۸۰۱: هر لحظه به دیگر نظرم می نگری 88شمارهٔ ۸۰۲: ای غنچه که خنده هر دم از سر گیری 89شمارهٔ ۸۰۳: چشمت بکر شمه از سر طنازی 90شمارهٔ ۸۰۴: ای کرده رخت بماه و اختر بازی 91شمارهٔ ۸۰۵: شادی مطلب دلا برو شاد بزی 92شمارهٔ ۸۰۶: در بند جهان مباش و آزاد بزی 93شمارهٔ ۸۰۷: زیبد اگر از تنگدلی بگریزی 94شمارهٔ ۸۰۸: گرچه نکشم طمع سوی هرچیزی 95شمارهٔ ۸۰۹: هیچ افتدت ای جان که مرا برخیزی 96شمارهٔ ۸۱۰: ما راست دلی که نیست خالی نفسی 97شمارهٔ ۸۱۱: درجنگ ترا بیازمودیم بسی 98شمارهٔ ۸۱۲: چون نیست شکر لبی که بخشد بوسی 99شمارهٔ ۸۱۳: زین گونه که تو بدل ربایی فاشی 100شمارهٔ ۸۱۴: با دل گفتم تو باری آخر نیکی 101شمارهٔ ۸۱۵: تا یافت دلم بزلف تو نزدیکی 102شمارهٔ ۸۱۶: ای گشته فراخ از دهنت دلتنگی 103شمارهٔ ۸۱۷: آن دل که بدی سغبۀ هر دلگسلی 104شمارهٔ ۸۱۸: ای خام که عادتت بود سنگدلی 105شمارهٔ ۸۱۹: چون نیست حدیث وصلت از زر خالی 106شمارهٔ ۸۲۰: چون نیست چمن زرنگ و بویی خالی 107شمارهٔ ۸۲۱: بگذشت بمن رشک بتان چگلی 108شمارهٔ ۸۲۲: چون حاصل کارماست بی فرجامی 109شمارهٔ ۸۲۳: بیهوده نهاده ایم برخود نامی 110شمارهٔ ۸۲۴: تنها ام و کاشکی تنی داشتمی 111شمارهٔ ۸۲۵: خود را سگ کویت ار نپنداشتمی 112شمارهٔ ۸۲۶: گر من ز زمانه حاصلی داشتمی 113شمارهٔ ۸۲۷: در جنگ غمت گر نه زبون آمدمی 114شمارهٔ ۸۲۸: از نور یقین ار بمثل روشنمی 115شمارهٔ ۸۲۹: یار آمد دوش و کردمش مهمانی 116شمارهٔ ۸۳۰: پیوسته ز بهر شهوت جسمانی 117شمارهٔ ۸۳۱: بی آنکه بآمدن قدم رنجانی 118شمارهٔ ۸۳۲: گه می خوانی مرا و گه می رانی 119شمارهٔ ۸۳۳: خواهی که جهان زیروز بر گردانی 120شمارهٔ ۸۳۴: ای دوست مرا اگر چه دشمن دانی 121شمارهٔ ۸۳۵: با کافر اگر جنگ بشمشیر کنی 122شمارهٔ ۸۳۶: گاهی بخودم چو زلف گستاخ کنی 123شمارهٔ ۸۳۷: هر لحظه زبان خود چو شمشیر کنی 124شمارهٔ ۸۳۸: هر دم زدنی بجور آهنگ کنی 125شمارهٔ ۸۳۹: یک ذره ز آزار دلم کم نکنی 126شمارهٔ ۸۴۰: گل رفت بدریورۀ هر انجمنی 127شمارهٔ ۸۴۱: چون بر تو نباشد اعتماد سخنی 128شمارهٔ ۸۴۲: هم بر سر آن نیی که ما را بینی 129شمارهٔ ۸۴۳: تیری، که چو در خود کشمت دور شوی 130شمارهٔ ۸۴۴: بر خاک در تو دوش ای سلسله موی 131شمارهٔ ۸۴۵: آمد گل و بلبلی ز دنبالۀ اوی 132شمارهٔ ۸۴۶: خوش باش که تا نه بس ازینجا بروی 133شمارهٔ ۸۴۷: هر دم ز برم رخت نوردی بروی 134شمارهٔ ۸۴۸: شخصی دارم دلی خراب اندر وی 135شمارهٔ ۸۴۹: دی گفت مرا حدیث من کمتر گوی 136شمارهٔ ۸۵۰: با آنکه بکس دست بپیمان ندهی 137شمارهٔ ۸۵۱: دل در سر زلف تونه زان بست رهی 138شمارهٔ ۸۵۲: دستی که بر او همی می ناب نهی 139شمارهٔ ۸۵۳: من پیرو کهن گشته ز جان فرسایی 140شمارهٔ ۸۵۴: ای سرو که سر بر آسمان می سایی 141شمارهٔ ۸۵۵: مانند گل دو رنگی ای بینایی 142شمارهٔ ۸۵۶: مشتاق توام ، روی بمن ننمایی 143شمارهٔ ۸۵۷: گل گر چه کند دعوی شهر آرایی 144شمارهٔ ۸۵۸: یک روز بکوی عاشقان بر نایی 145شمارهٔ ۸۵۹: کی بر کنم از تو من دل ای بینایی 146شمارهٔ ۸۶۰: گه خصم شوی مرا و گه یار آیی 147شمارهٔ ۸۶۱: در هر عمری دمی که دمساز آیی 148شمارهٔ ۸۶۲: گوی انگلۀ قباچه گر بگشایی 149شمارهٔ ۸۶۳: آگاه ز حال من سر گشته نیی 150شمارهٔ ۸۶۴: زلف تو چو بروی تو افتد گویی 151شمارهٔ ۸۶۵: ای بی خبر از عاشق شیدا که تویی 152شمارهٔ ۸۶۶: ای ترک چرا چهره برافروخته‌ای 153شمارهٔ ۸۶۷: ای مشک تو باری ز کجا آمده‌ای؟

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ