به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین اصفهانی

کمال الدین اصفهانیرباعی هاشمارهٔ ۷۱۹: آن قامت همچو سرو آزاد به بین

630عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آن قامت همچو سرو آزاد به بین
وان زلف پراگندۀ بر باد ببین
بر چهرۀ تو زلف و بر آن زلف گره
سبحان الله چه۹ بر چه افتاد ببین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۱۸: گر رای تماشا کنی ای دل منشین 2شمارهٔ ۷۱۹: آن قامت همچو سرو آزاد به بین 3شمارهٔ ۷۲۰: در دست شه آن ساغر غمکاه ببین 4شمارهٔ ۷۲۱: گفتی ز برای می که کمتر خور ازین 5شمارهٔ ۷۲۲: شاهی که فلک بلندی اندوز داز او 6شمارهٔ ۷۲۳: آن شمع که آفت سرست افسر او 7شمارهٔ ۷۲۴: خون گشت دلم ز زخم بی مرهم او 8شمارهٔ ۷۲۵: هر صبح که خندید زخندیدن او 9شمارهٔ ۷۲۶: مشکین سر زلف یا رو نازک تن او 10شمارهٔ ۷۲۷: در ساغر می گوهر دیرینۀ او 11شمارهٔ ۷۲۸: نه کوه گران پای بدارد با تو 12شمارهٔ ۷۲۹: هرچند که رفت آبرویم با تو 13شمارهٔ ۷۳۰: در خلوت وصلت ای چو شکر لب تو 14شمارهٔ ۷۳۱: فخرست مرا از آن رخ فرخ تو 15شمارهٔ ۷۳۲: با آنکه بهیچ سان نیم در خور تو 16شمارهٔ ۷۳۳: تا آتش مرگ دود بر کرد از تو 17شمارهٔ ۷۳۴: بس سر که به عشق رفت بر باد از تو 18شمارهٔ ۷۳۵: ای رنج زمانه بهرۀ دشمن تو 19شمارهٔ ۷۳۶: ای مقصد آمال در و درگه تو 20شمارهٔ ۷۳۷: هر سال که تشریف دهی چون گل نو 21شمارهٔ ۷۳۸: جامی که شراب ارغوانیست درو 22شمارهٔ ۷۳۹: آن شانه که از تو هست یک موی درو 23شمارهٔ ۷۴۰: شد باد مطّرا گر پیرامن سرو 24شمارهٔ ۷۴۱: ای دل پی آرزو بسیار مرو 25شمارهٔ ۷۴۲: تیغت که اجل همی بپرهیزد ازو 26شمارهٔ ۷۴۳: کس نیست که جان بنده برهاند ازو 27شمارهٔ ۷۴۴: داری سرعیش از در سودا درشو 28شمارهٔ ۷۴۵: ای دل ره او می روی اوّل خون شو 29شمارهٔ ۷۴۶: از بند سخن لبم چو بگشاد گره 30شمارهٔ ۷۴۷: چون دید که رکد غمزۀ خیره سته 31شمارهٔ ۷۴۸: ای دوست اگر نیی ز حالم آگاه 32شمارهٔ ۷۴۹: ای راه وصال تو درازی کوتاه 33شمارهٔ ۷۵۰: یاران منا، چه بودتان از ناگاه 34شمارهٔ ۷۵۱: ای قامت تو چو روز در دی کوتاه 35شمارهٔ ۷۵۲: بر رهگذرت بس که کنم تر سر راه 36شمارهٔ ۷۵۳: هر گه که ز جور تو من دل خسته 37شمارهٔ ۷۵۴: ای بسته بکین من میان آهسته 38شمارهٔ ۷۵۵: شایستة هجر خدمتی نا کرده 39شمارهٔ ۷۵۶: میآید و چهره از عرق تر کرده 40شمارهٔ ۷۵۷: بر خیره غرور خویش پیوست مده 41شمارهٔ ۷۵۸: ای قفل زبخل بردهان افگنده 42شمارهٔ ۷۵۹: اقبال تو باد دایم افزاینده 43شمارهٔ ۷۶۰: ای داد تو بر داد و دهش پاینده 44شمارهٔ ۷۶۱: ای بر قدم از رشته ر کو پیچیده 45شمارهٔ ۷۶۲: آن روی ترا هر که ز ناگه دیده 46شمارهٔ ۷۶۳: در کار تو صاحب نظران نظاره 47شمارهٔ ۷۶۴: ای بر دل من غم ترا دلسوزه 48شمارهٔ ۷۶۵: ماییم بدست دل گرفتار همه 49شمارهٔ ۷۶۶: مستش دیدم گرفته راه خانه 50شمارهٔ ۷۶۷: گفتا که چو تنها شوی اندر خانه 51شمارهٔ ۷۶۸: آن جام طرب شکار بر دستم نه 52شمارهٔ ۷۶۹: تا چند می و ساغر و ساقی طلبی؟53شمارهٔ ۷۷۰: ای از تو مرا ذخیره ناکامی بس 54شمارهٔ ۷۷۱: گل گرچه بنکوییست انگشت نمای 55شمارهٔ ۷۷۲: ز آمد شدن تو گر چه باشم در وای 56شمارهٔ ۷۷۳: گز زآنکه ترا بکشتنم باشد رای 57شمارهٔ ۷۷۴: هان ای دل حیرت زدۀ بی سر و پای 58شمارهٔ ۷۷۵: هان ای دل هرزه گوی ناپابرجای 59شمارهٔ ۷۷۶: شد در سر کار این دل کار افزای 60شمارهٔ ۷۷۷: با آنکه تن ضعیف من شمع آسای 61شمارهٔ ۷۷۸: در پنجه شدم با قدح مرد گرای 62شمارهٔ ۷۷۹: با چشم تو گفتم ایچ دستان منمای 63شمارهٔ ۷۸۰: رشک آیدم ای دوست که هر نیم شبی 64شمارهٔ ۷۸۱: این ودای زنده رود خون بایستی 65شمارهٔ ۷۸۲: ای دل بشبی که با غمش بنشستی 66شمارهٔ ۷۸۳: جانا خبرت نیست که دی در مستی 67شمارهٔ ۷۸۴: از بس که بلای دل ما می جستی 68شمارهٔ ۷۸۵: امشب که نگارم از برای مستی 69شمارهٔ ۷۸۶: مشتاق بنیستی ّ من گر هستی 70شمارهٔ ۷۸۷: در عشق ز کام دل چه در بایستی 71شمارهٔ ۷۸۸: دردیدۀ روزگارنم بایستی 72شمارهٔ ۷۸۹: آن آب کزو بود دلم را شادی 73شمارهٔ ۷۹۰: پیوسته کنی تو از غم من شادی 74شمارهٔ ۷۹۱: گر دوش بتم تالۀ من بشنودی 75شمارهٔ ۷۹۲: از غایت جنگجویی و فتنه گری 76شمارهٔ ۷۹۳: زلف تو که چون او نبود خیره سری 77شمارهٔ ۷۹۴: گر بردارم بی تو سر از بیناری 78شمارهٔ ۷۹۵: زلف تو که دید آن بصورت ماری 79شمارهٔ ۷۹۶: بر رغم من ار گرفته بودی یاری 80شمارهٔ ۷۹۷: زلفی که بدوست هر دلی را کاری 81شمارهٔ ۷۹۸: زلفی که چو روز من سیه می داری 82شمارهٔ ۷۹۹: گر باز آیی دلم بمن باز آری 83شمارهٔ ۸۰۰: بر شخص تو چون کرد زیان بیماری 84شمارهٔ ۸۰۱: هر لحظه به دیگر نظرم می نگری 85شمارهٔ ۸۰۲: ای غنچه که خنده هر دم از سر گیری 86شمارهٔ ۸۰۳: چشمت بکر شمه از سر طنازی 87شمارهٔ ۸۰۴: ای کرده رخت بماه و اختر بازی 88شمارهٔ ۸۰۵: شادی مطلب دلا برو شاد بزی 89شمارهٔ ۸۰۶: در بند جهان مباش و آزاد بزی 90شمارهٔ ۸۰۷: زیبد اگر از تنگدلی بگریزی 91شمارهٔ ۸۰۸: گرچه نکشم طمع سوی هرچیزی 92شمارهٔ ۸۰۹: هیچ افتدت ای جان که مرا برخیزی 93شمارهٔ ۸۱۰: ما راست دلی که نیست خالی نفسی 94شمارهٔ ۸۱۱: درجنگ ترا بیازمودیم بسی 95شمارهٔ ۸۱۲: چون نیست شکر لبی که بخشد بوسی 96شمارهٔ ۸۱۳: زین گونه که تو بدل ربایی فاشی 97شمارهٔ ۸۱۴: با دل گفتم تو باری آخر نیکی 98شمارهٔ ۸۱۵: تا یافت دلم بزلف تو نزدیکی 99شمارهٔ ۸۱۶: ای گشته فراخ از دهنت دلتنگی 100شمارهٔ ۸۱۷: آن دل که بدی سغبۀ هر دلگسلی 101شمارهٔ ۸۱۸: ای خام که عادتت بود سنگدلی 102شمارهٔ ۸۱۹: چون نیست حدیث وصلت از زر خالی 103شمارهٔ ۸۲۰: چون نیست چمن زرنگ و بویی خالی 104شمارهٔ ۸۲۱: بگذشت بمن رشک بتان چگلی 105شمارهٔ ۸۲۲: چون حاصل کارماست بی فرجامی 106شمارهٔ ۸۲۳: بیهوده نهاده ایم برخود نامی 107شمارهٔ ۸۲۴: تنها ام و کاشکی تنی داشتمی 108شمارهٔ ۸۲۵: خود را سگ کویت ار نپنداشتمی 109شمارهٔ ۸۲۶: گر من ز زمانه حاصلی داشتمی 110شمارهٔ ۸۲۷: در جنگ غمت گر نه زبون آمدمی 111شمارهٔ ۸۲۸: از نور یقین ار بمثل روشنمی 112شمارهٔ ۸۲۹: یار آمد دوش و کردمش مهمانی 113شمارهٔ ۸۳۰: پیوسته ز بهر شهوت جسمانی 114شمارهٔ ۸۳۱: بی آنکه بآمدن قدم رنجانی 115شمارهٔ ۸۳۲: گه می خوانی مرا و گه می رانی 116شمارهٔ ۸۳۳: خواهی که جهان زیروز بر گردانی 117شمارهٔ ۸۳۴: ای دوست مرا اگر چه دشمن دانی 118شمارهٔ ۸۳۵: با کافر اگر جنگ بشمشیر کنی 119شمارهٔ ۸۳۶: گاهی بخودم چو زلف گستاخ کنی 120شمارهٔ ۸۳۷: هر لحظه زبان خود چو شمشیر کنی 121شمارهٔ ۸۳۸: هر دم زدنی بجور آهنگ کنی 122شمارهٔ ۸۳۹: یک ذره ز آزار دلم کم نکنی 123شمارهٔ ۸۴۰: گل رفت بدریورۀ هر انجمنی 124شمارهٔ ۸۴۱: چون بر تو نباشد اعتماد سخنی 125شمارهٔ ۸۴۲: هم بر سر آن نیی که ما را بینی 126شمارهٔ ۸۴۳: تیری، که چو در خود کشمت دور شوی 127شمارهٔ ۸۴۴: بر خاک در تو دوش ای سلسله موی 128شمارهٔ ۸۴۵: آمد گل و بلبلی ز دنبالۀ اوی 129شمارهٔ ۸۴۶: خوش باش که تا نه بس ازینجا بروی 130شمارهٔ ۸۴۷: هر دم ز برم رخت نوردی بروی 131شمارهٔ ۸۴۸: شخصی دارم دلی خراب اندر وی 132شمارهٔ ۸۴۹: دی گفت مرا حدیث من کمتر گوی 133شمارهٔ ۸۵۰: با آنکه بکس دست بپیمان ندهی 134شمارهٔ ۸۵۱: دل در سر زلف تونه زان بست رهی 135شمارهٔ ۸۵۲: دستی که بر او همی می ناب نهی 136شمارهٔ ۸۵۳: من پیرو کهن گشته ز جان فرسایی 137شمارهٔ ۸۵۴: ای سرو که سر بر آسمان می سایی 138شمارهٔ ۸۵۵: مانند گل دو رنگی ای بینایی 139شمارهٔ ۸۵۶: مشتاق توام ، روی بمن ننمایی 140شمارهٔ ۸۵۷: گل گر چه کند دعوی شهر آرایی 141شمارهٔ ۸۵۸: یک روز بکوی عاشقان بر نایی 142شمارهٔ ۸۵۹: کی بر کنم از تو من دل ای بینایی 143شمارهٔ ۸۶۰: گه خصم شوی مرا و گه یار آیی 144شمارهٔ ۸۶۱: در هر عمری دمی که دمساز آیی 145شمارهٔ ۸۶۲: گوی انگلۀ قباچه گر بگشایی 146شمارهٔ ۸۶۳: آگاه ز حال من سر گشته نیی 147شمارهٔ ۸۶۴: زلف تو چو بروی تو افتد گویی 148شمارهٔ ۸۶۵: ای بی خبر از عاشق شیدا که تویی 149شمارهٔ ۸۶۶: ای ترک چرا چهره برافروخته‌ای 150شمارهٔ ۸۶۷: ای مشک تو باری ز کجا آمده‌ای؟

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ