به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین اصفهانی

کمال الدین اصفهانیرباعی هاشمارهٔ ۷۵۸: ای قفل زبخل بردهان افگنده

690عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای قفل زبخل بردهان افگنده
درعهد توکس ندیدخوان افگنده
ازنان سپهی ساز وز سفره علمی
تااین نشود شکسته وآن افگنده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۵۷: بر خیره غرور خویش پیوست مده 2شمارهٔ ۷۵۸: ای قفل زبخل بردهان افگنده 3شمارهٔ ۷۵۹: اقبال تو باد دایم افزاینده 4شمارهٔ ۷۶۰: ای داد تو بر داد و دهش پاینده 5شمارهٔ ۷۶۱: ای بر قدم از رشته ر کو پیچیده 6شمارهٔ ۷۶۲: آن روی ترا هر که ز ناگه دیده 7شمارهٔ ۷۶۳: در کار تو صاحب نظران نظاره 8شمارهٔ ۷۶۴: ای بر دل من غم ترا دلسوزه 9شمارهٔ ۷۶۵: ماییم بدست دل گرفتار همه 10شمارهٔ ۷۶۶: مستش دیدم گرفته راه خانه 11شمارهٔ ۷۶۷: گفتا که چو تنها شوی اندر خانه 12شمارهٔ ۷۶۸: آن جام طرب شکار بر دستم نه 13شمارهٔ ۷۶۹: تا چند می و ساغر و ساقی طلبی؟14شمارهٔ ۷۷۰: ای از تو مرا ذخیره ناکامی بس 15شمارهٔ ۷۷۱: گل گرچه بنکوییست انگشت نمای 16شمارهٔ ۷۷۲: ز آمد شدن تو گر چه باشم در وای 17شمارهٔ ۷۷۳: گز زآنکه ترا بکشتنم باشد رای 18شمارهٔ ۷۷۴: هان ای دل حیرت زدۀ بی سر و پای 19شمارهٔ ۷۷۵: هان ای دل هرزه گوی ناپابرجای 20شمارهٔ ۷۷۶: شد در سر کار این دل کار افزای 21شمارهٔ ۷۷۷: با آنکه تن ضعیف من شمع آسای 22شمارهٔ ۷۷۸: در پنجه شدم با قدح مرد گرای 23شمارهٔ ۷۷۹: با چشم تو گفتم ایچ دستان منمای 24شمارهٔ ۷۸۰: رشک آیدم ای دوست که هر نیم شبی 25شمارهٔ ۷۸۱: این ودای زنده رود خون بایستی 26شمارهٔ ۷۸۲: ای دل بشبی که با غمش بنشستی 27شمارهٔ ۷۸۳: جانا خبرت نیست که دی در مستی 28شمارهٔ ۷۸۴: از بس که بلای دل ما می جستی 29شمارهٔ ۷۸۵: امشب که نگارم از برای مستی 30شمارهٔ ۷۸۶: مشتاق بنیستی ّ من گر هستی 31شمارهٔ ۷۸۷: در عشق ز کام دل چه در بایستی 32شمارهٔ ۷۸۸: دردیدۀ روزگارنم بایستی 33شمارهٔ ۷۸۹: آن آب کزو بود دلم را شادی 34شمارهٔ ۷۹۰: پیوسته کنی تو از غم من شادی 35شمارهٔ ۷۹۱: گر دوش بتم تالۀ من بشنودی 36شمارهٔ ۷۹۲: از غایت جنگجویی و فتنه گری 37شمارهٔ ۷۹۳: زلف تو که چون او نبود خیره سری 38شمارهٔ ۷۹۴: گر بردارم بی تو سر از بیناری 39شمارهٔ ۷۹۵: زلف تو که دید آن بصورت ماری 40شمارهٔ ۷۹۶: بر رغم من ار گرفته بودی یاری 41شمارهٔ ۷۹۷: زلفی که بدوست هر دلی را کاری 42شمارهٔ ۷۹۸: زلفی که چو روز من سیه می داری 43شمارهٔ ۷۹۹: گر باز آیی دلم بمن باز آری 44شمارهٔ ۸۰۰: بر شخص تو چون کرد زیان بیماری 45شمارهٔ ۸۰۱: هر لحظه به دیگر نظرم می نگری 46شمارهٔ ۸۰۲: ای غنچه که خنده هر دم از سر گیری 47شمارهٔ ۸۰۳: چشمت بکر شمه از سر طنازی 48شمارهٔ ۸۰۴: ای کرده رخت بماه و اختر بازی 49شمارهٔ ۸۰۵: شادی مطلب دلا برو شاد بزی 50شمارهٔ ۸۰۶: در بند جهان مباش و آزاد بزی 51شمارهٔ ۸۰۷: زیبد اگر از تنگدلی بگریزی 52شمارهٔ ۸۰۸: گرچه نکشم طمع سوی هرچیزی 53شمارهٔ ۸۰۹: هیچ افتدت ای جان که مرا برخیزی 54شمارهٔ ۸۱۰: ما راست دلی که نیست خالی نفسی 55شمارهٔ ۸۱۱: درجنگ ترا بیازمودیم بسی 56شمارهٔ ۸۱۲: چون نیست شکر لبی که بخشد بوسی 57شمارهٔ ۸۱۳: زین گونه که تو بدل ربایی فاشی 58شمارهٔ ۸۱۴: با دل گفتم تو باری آخر نیکی 59شمارهٔ ۸۱۵: تا یافت دلم بزلف تو نزدیکی 60شمارهٔ ۸۱۶: ای گشته فراخ از دهنت دلتنگی 61شمارهٔ ۸۱۷: آن دل که بدی سغبۀ هر دلگسلی 62شمارهٔ ۸۱۸: ای خام که عادتت بود سنگدلی 63شمارهٔ ۸۱۹: چون نیست حدیث وصلت از زر خالی 64شمارهٔ ۸۲۰: چون نیست چمن زرنگ و بویی خالی 65شمارهٔ ۸۲۱: بگذشت بمن رشک بتان چگلی 66شمارهٔ ۸۲۲: چون حاصل کارماست بی فرجامی 67شمارهٔ ۸۲۳: بیهوده نهاده ایم برخود نامی 68شمارهٔ ۸۲۴: تنها ام و کاشکی تنی داشتمی 69شمارهٔ ۸۲۵: خود را سگ کویت ار نپنداشتمی 70شمارهٔ ۸۲۶: گر من ز زمانه حاصلی داشتمی 71شمارهٔ ۸۲۷: در جنگ غمت گر نه زبون آمدمی 72شمارهٔ ۸۲۸: از نور یقین ار بمثل روشنمی 73شمارهٔ ۸۲۹: یار آمد دوش و کردمش مهمانی 74شمارهٔ ۸۳۰: پیوسته ز بهر شهوت جسمانی 75شمارهٔ ۸۳۱: بی آنکه بآمدن قدم رنجانی 76شمارهٔ ۸۳۲: گه می خوانی مرا و گه می رانی 77شمارهٔ ۸۳۳: خواهی که جهان زیروز بر گردانی 78شمارهٔ ۸۳۴: ای دوست مرا اگر چه دشمن دانی 79شمارهٔ ۸۳۵: با کافر اگر جنگ بشمشیر کنی 80شمارهٔ ۸۳۶: گاهی بخودم چو زلف گستاخ کنی 81شمارهٔ ۸۳۷: هر لحظه زبان خود چو شمشیر کنی 82شمارهٔ ۸۳۸: هر دم زدنی بجور آهنگ کنی 83شمارهٔ ۸۳۹: یک ذره ز آزار دلم کم نکنی 84شمارهٔ ۸۴۰: گل رفت بدریورۀ هر انجمنی 85شمارهٔ ۸۴۱: چون بر تو نباشد اعتماد سخنی 86شمارهٔ ۸۴۲: هم بر سر آن نیی که ما را بینی 87شمارهٔ ۸۴۳: تیری، که چو در خود کشمت دور شوی 88شمارهٔ ۸۴۴: بر خاک در تو دوش ای سلسله موی 89شمارهٔ ۸۴۵: آمد گل و بلبلی ز دنبالۀ اوی 90شمارهٔ ۸۴۶: خوش باش که تا نه بس ازینجا بروی 91شمارهٔ ۸۴۷: هر دم ز برم رخت نوردی بروی 92شمارهٔ ۸۴۸: شخصی دارم دلی خراب اندر وی 93شمارهٔ ۸۴۹: دی گفت مرا حدیث من کمتر گوی 94شمارهٔ ۸۵۰: با آنکه بکس دست بپیمان ندهی 95شمارهٔ ۸۵۱: دل در سر زلف تونه زان بست رهی 96شمارهٔ ۸۵۲: دستی که بر او همی می ناب نهی 97شمارهٔ ۸۵۳: من پیرو کهن گشته ز جان فرسایی 98شمارهٔ ۸۵۴: ای سرو که سر بر آسمان می سایی 99شمارهٔ ۸۵۵: مانند گل دو رنگی ای بینایی 100شمارهٔ ۸۵۶: مشتاق توام ، روی بمن ننمایی 101شمارهٔ ۸۵۷: گل گر چه کند دعوی شهر آرایی 102شمارهٔ ۸۵۸: یک روز بکوی عاشقان بر نایی 103شمارهٔ ۸۵۹: کی بر کنم از تو من دل ای بینایی 104شمارهٔ ۸۶۰: گه خصم شوی مرا و گه یار آیی 105شمارهٔ ۸۶۱: در هر عمری دمی که دمساز آیی 106شمارهٔ ۸۶۲: گوی انگلۀ قباچه گر بگشایی 107شمارهٔ ۸۶۳: آگاه ز حال من سر گشته نیی 108شمارهٔ ۸۶۴: زلف تو چو بروی تو افتد گویی 109شمارهٔ ۸۶۵: ای بی خبر از عاشق شیدا که تویی 110شمارهٔ ۸۶۶: ای ترک چرا چهره برافروخته‌ای 111شمارهٔ ۸۶۷: ای مشک تو باری ز کجا آمده‌ای؟

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ