به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین اصفهانی

کمال الدین اصفهانیرباعی هاشمارهٔ ۷۷۱: گل گرچه بنکوییست انگشت نمای

540عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گل گرچه بنکوییست انگشت نمای
سرو ارچه بشاهدیست بستان آرای
اینک رخش، ای گل تو قدم رنجه مکن
وینک قدش، ای سرو تو بالا منمای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۷۰: ای از تو مرا ذخیره ناکامی بس 2شمارهٔ ۷۷۱: گل گرچه بنکوییست انگشت نمای 3شمارهٔ ۷۷۲: ز آمد شدن تو گر چه باشم در وای 4شمارهٔ ۷۷۳: گز زآنکه ترا بکشتنم باشد رای 5شمارهٔ ۷۷۴: هان ای دل حیرت زدۀ بی سر و پای 6شمارهٔ ۷۷۵: هان ای دل هرزه گوی ناپابرجای 7شمارهٔ ۷۷۶: شد در سر کار این دل کار افزای 8شمارهٔ ۷۷۷: با آنکه تن ضعیف من شمع آسای 9شمارهٔ ۷۷۸: در پنجه شدم با قدح مرد گرای 10شمارهٔ ۷۷۹: با چشم تو گفتم ایچ دستان منمای 11شمارهٔ ۷۸۰: رشک آیدم ای دوست که هر نیم شبی 12شمارهٔ ۷۸۱: این ودای زنده رود خون بایستی 13شمارهٔ ۷۸۲: ای دل بشبی که با غمش بنشستی 14شمارهٔ ۷۸۳: جانا خبرت نیست که دی در مستی 15شمارهٔ ۷۸۴: از بس که بلای دل ما می جستی 16شمارهٔ ۷۸۵: امشب که نگارم از برای مستی 17شمارهٔ ۷۸۶: مشتاق بنیستی ّ من گر هستی 18شمارهٔ ۷۸۷: در عشق ز کام دل چه در بایستی 19شمارهٔ ۷۸۸: دردیدۀ روزگارنم بایستی 20شمارهٔ ۷۸۹: آن آب کزو بود دلم را شادی 21شمارهٔ ۷۹۰: پیوسته کنی تو از غم من شادی 22شمارهٔ ۷۹۱: گر دوش بتم تالۀ من بشنودی 23شمارهٔ ۷۹۲: از غایت جنگجویی و فتنه گری 24شمارهٔ ۷۹۳: زلف تو که چون او نبود خیره سری 25شمارهٔ ۷۹۴: گر بردارم بی تو سر از بیناری 26شمارهٔ ۷۹۵: زلف تو که دید آن بصورت ماری 27شمارهٔ ۷۹۶: بر رغم من ار گرفته بودی یاری 28شمارهٔ ۷۹۷: زلفی که بدوست هر دلی را کاری 29شمارهٔ ۷۹۸: زلفی که چو روز من سیه می داری 30شمارهٔ ۷۹۹: گر باز آیی دلم بمن باز آری 31شمارهٔ ۸۰۰: بر شخص تو چون کرد زیان بیماری 32شمارهٔ ۸۰۱: هر لحظه به دیگر نظرم می نگری 33شمارهٔ ۸۰۲: ای غنچه که خنده هر دم از سر گیری 34شمارهٔ ۸۰۳: چشمت بکر شمه از سر طنازی 35شمارهٔ ۸۰۴: ای کرده رخت بماه و اختر بازی 36شمارهٔ ۸۰۵: شادی مطلب دلا برو شاد بزی 37شمارهٔ ۸۰۶: در بند جهان مباش و آزاد بزی 38شمارهٔ ۸۰۷: زیبد اگر از تنگدلی بگریزی 39شمارهٔ ۸۰۸: گرچه نکشم طمع سوی هرچیزی 40شمارهٔ ۸۰۹: هیچ افتدت ای جان که مرا برخیزی 41شمارهٔ ۸۱۰: ما راست دلی که نیست خالی نفسی 42شمارهٔ ۸۱۱: درجنگ ترا بیازمودیم بسی 43شمارهٔ ۸۱۲: چون نیست شکر لبی که بخشد بوسی 44شمارهٔ ۸۱۳: زین گونه که تو بدل ربایی فاشی 45شمارهٔ ۸۱۴: با دل گفتم تو باری آخر نیکی 46شمارهٔ ۸۱۵: تا یافت دلم بزلف تو نزدیکی 47شمارهٔ ۸۱۶: ای گشته فراخ از دهنت دلتنگی 48شمارهٔ ۸۱۷: آن دل که بدی سغبۀ هر دلگسلی 49شمارهٔ ۸۱۸: ای خام که عادتت بود سنگدلی 50شمارهٔ ۸۱۹: چون نیست حدیث وصلت از زر خالی 51شمارهٔ ۸۲۰: چون نیست چمن زرنگ و بویی خالی 52شمارهٔ ۸۲۱: بگذشت بمن رشک بتان چگلی 53شمارهٔ ۸۲۲: چون حاصل کارماست بی فرجامی 54شمارهٔ ۸۲۳: بیهوده نهاده ایم برخود نامی 55شمارهٔ ۸۲۴: تنها ام و کاشکی تنی داشتمی 56شمارهٔ ۸۲۵: خود را سگ کویت ار نپنداشتمی 57شمارهٔ ۸۲۶: گر من ز زمانه حاصلی داشتمی 58شمارهٔ ۸۲۷: در جنگ غمت گر نه زبون آمدمی 59شمارهٔ ۸۲۸: از نور یقین ار بمثل روشنمی 60شمارهٔ ۸۲۹: یار آمد دوش و کردمش مهمانی 61شمارهٔ ۸۳۰: پیوسته ز بهر شهوت جسمانی 62شمارهٔ ۸۳۱: بی آنکه بآمدن قدم رنجانی 63شمارهٔ ۸۳۲: گه می خوانی مرا و گه می رانی 64شمارهٔ ۸۳۳: خواهی که جهان زیروز بر گردانی 65شمارهٔ ۸۳۴: ای دوست مرا اگر چه دشمن دانی 66شمارهٔ ۸۳۵: با کافر اگر جنگ بشمشیر کنی 67شمارهٔ ۸۳۶: گاهی بخودم چو زلف گستاخ کنی 68شمارهٔ ۸۳۷: هر لحظه زبان خود چو شمشیر کنی 69شمارهٔ ۸۳۸: هر دم زدنی بجور آهنگ کنی 70شمارهٔ ۸۳۹: یک ذره ز آزار دلم کم نکنی 71شمارهٔ ۸۴۰: گل رفت بدریورۀ هر انجمنی 72شمارهٔ ۸۴۱: چون بر تو نباشد اعتماد سخنی 73شمارهٔ ۸۴۲: هم بر سر آن نیی که ما را بینی 74شمارهٔ ۸۴۳: تیری، که چو در خود کشمت دور شوی 75شمارهٔ ۸۴۴: بر خاک در تو دوش ای سلسله موی 76شمارهٔ ۸۴۵: آمد گل و بلبلی ز دنبالۀ اوی 77شمارهٔ ۸۴۶: خوش باش که تا نه بس ازینجا بروی 78شمارهٔ ۸۴۷: هر دم ز برم رخت نوردی بروی 79شمارهٔ ۸۴۸: شخصی دارم دلی خراب اندر وی 80شمارهٔ ۸۴۹: دی گفت مرا حدیث من کمتر گوی 81شمارهٔ ۸۵۰: با آنکه بکس دست بپیمان ندهی 82شمارهٔ ۸۵۱: دل در سر زلف تونه زان بست رهی 83شمارهٔ ۸۵۲: دستی که بر او همی می ناب نهی 84شمارهٔ ۸۵۳: من پیرو کهن گشته ز جان فرسایی 85شمارهٔ ۸۵۴: ای سرو که سر بر آسمان می سایی 86شمارهٔ ۸۵۵: مانند گل دو رنگی ای بینایی 87شمارهٔ ۸۵۶: مشتاق توام ، روی بمن ننمایی 88شمارهٔ ۸۵۷: گل گر چه کند دعوی شهر آرایی 89شمارهٔ ۸۵۸: یک روز بکوی عاشقان بر نایی 90شمارهٔ ۸۵۹: کی بر کنم از تو من دل ای بینایی 91شمارهٔ ۸۶۰: گه خصم شوی مرا و گه یار آیی 92شمارهٔ ۸۶۱: در هر عمری دمی که دمساز آیی 93شمارهٔ ۸۶۲: گوی انگلۀ قباچه گر بگشایی 94شمارهٔ ۸۶۳: آگاه ز حال من سر گشته نیی 95شمارهٔ ۸۶۴: زلف تو چو بروی تو افتد گویی 96شمارهٔ ۸۶۵: ای بی خبر از عاشق شیدا که تویی 97شمارهٔ ۸۶۶: ای ترک چرا چهره برافروخته‌ای 98شمارهٔ ۸۶۷: ای مشک تو باری ز کجا آمده‌ای؟

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ