هر نغمه که مضراب رگی نیست منامست
تیغی که به خون رنگ نگردیده نیامست.
هر گل اثر دست نگارین، نگار است
هر چهچۀ بلبل این باغ پیامیست.
صد رخنه فگندیم به گردون و نه جستیم
هر چاک درین کهنه قفس رخنۀ دامست.
لبریز تر از ساغر خورشید دو سه جام
ای ساقی مه روی که شبهای صیامست.
ای دیدۀ غمدیده به خورشید قیامت
جز خواب تو در آخر هر خواب قیامست.
از آتش تصویر مجویید حرارت
این سرخی رنگش اثر خجلت نامست