شده تاریک دلم عشق فروزانی ده
خوشی ظاهری و انده پنهانی ده
ای که هر صبح به هر برگ گهر میپاشی
مژه خشک مرا قطرۀ سوزانی ده
چون مرا عمر درین عصر محارب دادی
مثل فولاد تنی، برق صفت جانی ده
لذت زند گی از دوستی و دشمنی است
کلبۀ کفر و ویا مهر مسلمانی ده
یا رب از سنگ سیه نیر اعظم سازی
دل افسرده ما را ز کرم جانی ده