سنجش از پندار نشناسی هنوز
خویش را بسیار نشناسی هنوز
خون چکان زانگشت ها و زساده گی
فرق گل از خار نشناسی هنوز
گرمی ظاهر فریبت میدهد
نور را از نار نشناسی هنوز
تابع تحریک هر فاجر شدی
قیمت افکار نشناسی هنوز
فرق دارد ناس از نسناسها
سالم و بیمار نشناسی هنوز
ای بسی ابلیس آدم روی است
صادق از مکار نشناسی هنوز
هر درخشنده نمیباشد طلا
مکر استعمار نشناسی هنوز
عبدالهادی داوی «پریشان»