کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بوالفرج ای خواجه آزادمرد

    هجر و وصال تو مرا خیره کرد

    دید ز سختی تن و جان آنچه دید

    خورد ز تلخی دل و جان آنچه خورد

    سخت بدردم ز دل سخت گرم

    نیک برنجم ز دم نیک سرد

    پیر شدن در دم دولت همی

    محنت ناگاه به من باز خورد

    گر چه به صد دیده به جیحون درم

    از سرم این چرخ برآورد گرد

    بسته یکی شیرم گویی به جای

    دیده ز خون سرخ و رخ از هول زرد

    گر نکشم تیغ زبان چون کنم

    با فلک گردان تنها نبرد

    روز و شب اینجا به قمار اندرم

    هست حریفم فلک لاجورد

    مهره او سی سیه و سی سپید

    گردش او زیر یکی تخت نرد

    عمر همی بازم و بازم همی

    داو ز من می برد این گرد گرد

    ای به بلندی سخن شاعران

    هرگز مانند تو نابوده مرد

    فرشی گستردمت از دوستی

    باز که فرمودت کاندر نورد

    روی توام از همه چیز آرزوست

    خسته همی جوید درمان درد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha