کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شاه قاصد گفت هین احوال چیست

    که بغلتان از زر و همیان تهیست

    ور نهان کردید دینار و تسو

    فر شادی در رخ و رخسار کو

    گرچه پنهان بیخ هر بیخ آورست

    برگ سیماهم وجوهم اخضرست

    آنچ خورد آن بیخ از زهر و ز قند

    نک منادی می‌کند شاخ بلند

    بیخ اگر بی‌برگ و از مایه تهیست

    برگهای سبز اندر شاخ چیست

    بر زبان بیخ گل مهری نهد

    شاخ دست و پا گواهی می‌دهد

    آن امینان جمله در عذر آمدند

    هم‌چو سایه پیش مه ساجد شدند

    عذر آن گرمی و لاف و ما و من

    پیش شه رفتند با تیغ و کفن

    از خجالت جمله انگشتان گزان

    هر یکی می‌گفت کای شاه جهان

    گر بریزی خون حلالستت حلال

    ور ببخشی هست انعام و نوال

    کرده‌ایم آنها که از ما می‌سزید

    تا چه فرمایی تو ای شاه مجید

    گر ببخشی جرم ما ای دل‌فروز

    شب شبیها کرده باشد روز روز

    گر ببخشی یافت نومیدی گشاد

    ورنه صد چون ما فدای شاه باد

    گفت شه نه این نواز و این گداز

    من نخواهم کرد هست آن ایاز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha