کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شد چنین شیخی گدای کو به کو

    عشق آمد لاابالی اتقوا

    عشق جوشد بحر را مانند دیگ

    عشق ساید کوه را مانند ریگ

    عشق‌بشکافد فلک را صد شکاف

    عشق لرزاند زمین را از گزاف

    با محمد بود عشق پاک جفت

    بهر عشق او را خدا لولاک گفت

    منتهی در عشق چون او بود فرد

    پس مر او را ز انبیا تخصیص کرد

    گر نبودی بهر عشق پاک را

    کی وجودی دادمی افلاک را

    من بدان افراشتم چرخ سنی

    تا علو عشق را فهمی کنی

    منفعتهای دیگر آید ز چرخ

    آن چو بیضه تابع آید این چو فرخ

    خاک را من خوار کردم یک سری

    تا ز خواری عاشقان بویی بری

    خاک را دادیم سبزی و نوی

    تا ز تبدیل فقیر آگه شوی

    با تو گویند این جبال راسیات

    وصف حال عاشقان اندر ثبات

    گرچه آن معنیست و این نقش ای پسر

    تا به فهم تو کند نزدیک‌تر

    غصه را با خار تشبیهی کنند

    آن نباشد لیک تنبیهی کنند

    آن دل قاسی که سنگش خواندند

    نامناسب بد مثالی راندند

    در تصور در نیاید عین آن

    عیب بر تصویر نه نفیش مدان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha