کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    میر گفت او کیست کو سنگی زند

    بر سبوی ما سبو را بشکند

    چون گذر سازد ز کویم شیر نر

    ترس ترسان بگذرد با صد حذر

    بندهٔ ما را چرا آزرد دل

    کرد ما را پیش مهمانان خجل

    شربتی که به ز خون اوست ریخت

    این زمان هم‌چون زنان از ما گریخت

    لیک جان از دست من او کی برد

    گیر هم‌چون مرغ بالا بر پرد

    تیر قهر خویش بر پرش زنم

    پر و بال مردریگش بر کنم

    گر رود در سنگ سخت از کوششم

    از دل سنگش کنون بیرون کشم

    من برانم بر تن او ضربتی

    که بود قوادکان را عبرتی

    با همه سالوس با ما نیز هم

    داد او و صد چو او این دم دهم

    خشم خون‌خوارش شده بد سرکشی

    از دهانش می بر آمد آتشی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha