به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
این بگفت و گریه در شد های های
اشک غلطان بر رخ او جای جای
صدق او هم بر ضمیر میر زد
عشق هر دم طرفه دیگی میپزد
صدق عاشق بر جمادی میتند
چه عجب گر بر دل دانا زند
صدق موسی بر عصا و کوه زد
بلک بر دریای پر اشکوه زد
صدق احمد بر جمال ماه زد
بلک بر خورشید رخشان راه زد
رو برو آورده هر دو در نفیر
گشته گریان هم امیر و هم فقیر
ساعتی بسیار چون بگریستند
گفت میر او را که خیز ای ارجمند
هر چه خواهی از خزانه برگزین
گرچه استحقاق داری صد چنین
خانه آن تست هر چت میل هست
بر گزین خود هر دو عالم اندکست
گفت دستوری ندادندم چنین
که کنم من این دخیلانه دخول
این بهانه کرد و مهره در ربود
مانع آن بدکان عطا صادق نبود
نه که صادق بود و پاک از غل و خشم
شیخ را هر صدق مینامد به چشم
گفت فرمانم چنین دادست اله
که گدایانه برو نانی بخواه
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.