کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صلاح مملکتی ای بزرگ آزاده
    ز ری نخاست چو تو هیچ محتشم زاده
    زمانه محتشمی محترمتر از تو ندید
    ببسته پای غم و دست لهو بگشاده
    همی خورند به شادیت می به مجلسها
    معاشران ظریف و مهان آزاده
    سماع لفظ تو ریحان مجلس طرب است
    که با حلاوت نقلی و نزهت باده
    به بندگی و پرستاری تو پیدا شد
    به ابتدا در مرد از زن و نر از ماده
    حدیث قرقو و بونصر کرکح و زرمن
    که هست سخت عجب اتفاقی افتاده
    امیر رفت و بقای تو باد و من غمگین
    که ریخت جام بلور آن می چو بی جاده
    مرابدانکه جوی زین حواله نستده ام
    نشسته خاک برخ بر چو آب استاده
    ز بهر آنکه تو رایی زنی درین معنی
    گشاده چشم بهر سو و گوش بنهاده
    به جان تو که عنایت کنی که گر برسد
    چنان بود که تو از خاص خویشتن داده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha