کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به بستان شو که شاخ از باد خلعت‌ها همی‌پوشد
    تقاضا کن که هر گلبن همی با حور می‌کوشد
    نه چشم است آنکه بر صحرا جنان باغ کم بیند
    نه گوش است آنکه در بستان سماع مرغ ننیوشد
    کنون عابد کند مسیتی و جان و مال در بازد
    کنون زاهد کند خرد سیکی و هر چش هست بفروشد
    ز گلبن بلبل اندر شوق وقتی خوش همی‌دارد
    ز دلبر بی‌دل اندر عشق جامِ می همی‌نوشد
    جهان از تف و نم جوشد مرا بی‌تف و نم بنگر
    که چون از هیزم و سودام دیگ عشق می‌جوشد
    نیارم برد بر صحرا نگارم را کز آن ترسم
    که رویش باد بخراشد دلم در سینه بخروشد
    به باغش هم نشاید برد کان زیبای رعناسر
    کلاه شاخ برگیرد قبای مرغ در پوشد
    قوام عشق این دلبر مسلم شد قوامی را
    که دارد مهر آن آهو که شیر از شیر نر دوشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha