کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عاشق خوش طبع با معشوق شیرین خوش خورد
    بی دلی باید که تا با دلبری دلکش خورد
    جام زرین بر نشاط درج یاقوتین دهد
    تیر مشکین از کمان خوب عنبر فش خورد
    باده چون آب و آتش دلبری چون ماه و مهر
    خوش مبادا هر که را این باشد و ناخوش خورد
    بی دلی باید که با دلبر به هجران و وصال
    نعره ها بی هش زند اندوهها بی غش خورد
    در حضر اسباب و آلت درین کنجی نهد
    در سفر واندر حضر او بر سر مفرش خورد
    از پی آن تا نرنجد دست جانان از کمان
    ناوک عاشق فریب از گوشه ترکش خورد
    هرکه او عاشق شود ناچار شد آتش پرست
    هر که با ترکش بود لابد غم ابرش خورد
    آتش عشق بتان گر خورد مال عاشقان
    نیست طرفه گو بخور کالای گبر آتش خورد
    شربت جانان قوامی با قوام عاشقی
    گر یکی گیرد دو جوید ور سه باید شش خورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha