کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای زلف تو همچو شاخ شمشاد
    وی قد تو همچو سرو آزاد
    هر چند مرا زهر دو رنج است
    بااین همه تا بود چنین باد
    اشک من و روی خویشتن بین
    گر دجله ندیده ای و بغداد
    زلف تو اگر دلی ز من برد
    لبهای تو صد هزار جان داد
    گوئی که زبان تو که بستست؟
    آن بست که آب دیده بگشاد
    پرسی که تو را که زد چه گویم
    آن زد که عقیله ای چو تو زاد
    شادی برسد مرا ز وصلت
    از شیرین غم رسد به فرهاد
    از دست تو خواستم چو کردن
    فریاد کم از تو بود بیداد
    شیرینی یاد کرد آن لب
    اندر گلوم شکست فریاد
    رفت آن که تو بودی و قوامی
    دیگر نشود ز وصل تو شاد
    کی باز شود به جای هرگز
    خشتی که ز کالبد بیفتاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha