کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کشاورزی از هر طرف دشت کاو
    عیان گنج گاوانش از پای گاو
    پی دانه کشتن زمین می شکافت
    که گنجوری از خاک امین تر نیافت
    بآن کشته دادی از آن رود آب
    بزنگار تو ریختن سیم ناب
    بر آن سبزه کامد زبر جد نشان
    تو گفتی که شد خضر دامن کشان
    نگشته همان دانه از کاه دور
    نبرده ز خرمن همان دانه مور
    خداوند خرمن ز بخل ای شگفت
    مگر خوشه از خوشه چین وا گرفت؟!
    کشید از جگر خوشه چین آه گرم
    دل آهنین فلک کرد نرم
    بناگاه برق آتشی بر فروخت
    که این کشته را، از تر و خشک، سوخت
    هم از خاک جوشید آبی سیاه
    هم از کشته بر کهکشان رفت کاه
    شد ابروی داس فلک پر ز چین
    نه خوشه بجا ماند و نه خوشه چین
    از آن دانه کز خرمن سوخته
    بجا ماند چون گنج اندوخته
    رهیدند بیمایه موران ز رنج
    چو محتاج کش پا فرو شد بگنج!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha