کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شنیدم که مولای مردان علی
    نبی را وصی و خدا را ولی
    ز مسجد یکی روز چون بازگشت
    بقصابی از دوستان برگذشت
    به او گفت قصاب کای قسوره
    بکشتم یکی نغز فربه بره
    بفرما از آن رطلی آرم تو را
    که از جان فزون دوست دارم تو را
    چنین گفت آن شاه ملک کرم
    که: بر کف بها را ندارم درم
    بنالید قصاب کای حق پرست
    تو را گر درم نه، مرا صبر هست
    چو شیر خدا گفته ی او شنفت
    بروی وی از لطف خندید و گفت
    که: گر صبر نیکو است، اولی منم؛
    که در کیش اسلام مولی منم!
    وگر خود بود تلخ، ای نیکنام،
    پسندم ز صبرت چرا تلخ کام؟!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha