کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عاقلان آدابت آموزند و رسوایت کنند

    دامن جمعی بدست آور که شیدایت کنند

    ناگهان عشقت گذارند از حجاب ناکسی

    پرده بگشا تا زنادانی تمنایت کنند

    باغ گل پژمرده کردی روز کس درهم مکش

    من هم از غیرت گذشتم کی تمنایت کنند

    پس نکوئی جلوه کن بر مستحقان زینهار

    تا دعائی بهر حسن عالم آرایت کنند

    عرفی از ما بی قدم در وادی اهل وجود

    صد بیابان خار خندان تحفه پایت کنند

    هر چند دست و پا زدم آشفته تر شدم

    ساکن شدم میانه دریا کنار شد

    جز با گریستن مژه در جهان نبود

    آن هم زحرص دیده من ناگوار شد

    عرفی بسی ملاف که بر چرخ تاختم

    مردی کنون بتاز که بختت سوار شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha